در ارتباطات روزمره و گفتوگوی درونی خود، ما اغلب با ایدهها، احساسات و دیدگاههای متضاد مواجه میشویم. غالباً زبان ما را به سمت استفاده از کلماتی مانند «اما»، «در مقابل»، «بر خلاف»، «برعکس»، و «در تضاد با» برای برجسته کردن تفاوتها سوق میدهد. در حالی که این حروف ربط تضادی میتوانند تفاوتها را روشن کنند، اغلب ناخواسته بر درگیری تاکید کرده و تفکر دوتایی را تقویت میکنند [2، 3]. برای مثال، گفتن «من از تلاش شما قدردانی میکنم، اما این کافی نیست»، میتواند تنش ایجاد کرده و مانع همکاری شود، و بر تفاوتها بدون لزوماً جستجوی راه حل تاکید میکند. این رویکرد ممکن است پیشرفت شناختی و ارتباطی را محدود کند.
اما مفهوم «در آغوش کشیدن پیچیدگی» نشان میدهد که عناصر متضاد اغلب درون یک پدیده همزیستی دارند و بسته به زمینه ممکن است نقشهای تعاونی و رقابتی داشته باشند. این دیدگاه به زیبایی توسط یک حرف ربط به ظاهر ساده ثبت و تسهیل میشود: «و».
حکمت نهفته در «و»
حرف ربط «و» به عنوان یک ابزار قدرتمند زبانی، فراشناختی و معنوی برای ترویج یکپارچگی و همافزایی ارائه شده است. بر خلاف حروف ربط تضادی که معمولاً بر مخالفت و تقسیم تاکید میکنند، «و» همزیستی احساسات، دیدگاهها و انتسابهای متنوع را آشکار میسازد. این حرف ربط بیطرفی، شمولیت و انسجام در روایتها را ترویج میدهد.
حالت تفکر «بله، و»، که ریشه در تئاتر بداهه دارد، به عنوان پایه و اساس خلاقیت مشارکتی عمل میکند و در محیطهای مختلف از جمله سازمانی، آموزشی و درمانی کاربرد دارد [4، 5، 19]. این روش شامل پذیرش ایده شریک و بنا نهادن بر آن است که همدلی و تعاملات مثبت و انعطافپذیر را تقویت میکند [19، 20]. این اصل به افزایش هوش هیجانی کمک کرده و افراد را در همدلی و همکاری مؤثرتر یاری میدهد.
یکی از تکنیکهای خاصی که در منابع معرفی شده، «کار با و» (AndWork) است که بخشی از مدل بهبود سلامت مبتنی بر اقتصاد زیستانرژی (BEHI) است [6، 12، 13]. در «کار با و»، شرکتکنندگان تشویق میشوند تا به جای حروف ربط تضادی، هنگام بیان احساسات، نگرشها، ارزشها و انتسابهای متنوع خود از «و» استفاده کنند [13، 14]. این تکنیک یک احساس درونی یا یک نگرش ثابت را تنها یکی از واکنشها تصدیق کرده و فرد را ترغیب میکند تا با استفاده از «و» پرسشی یا «بله… و؟» نگرشها و احساسات دیگر را نیز فرا بخواند. این روش هم به صورت درونفردی (روایتهای شخصی، مدیتیشن ذهنآگاهانه) و هم به صورت بینفردی (ارتباط کلامی) قابل استفاده است [14، 15].
چگونه «و» دنیای درونی و بیرونی ما را متحول میکند
استفاده از «و» میتواند منجر به تغییرات عمیقی در احساسات و بیان شود، که گاهی اوقات به طور شگفتآور و آسانی احساسات و نگرشها را بازسازی میکند. برای یک ناظر، بیان همه چیز به طور جامع و بیطرفانه با «و» ممکن است در ابتدا احساس ناکامل بودن ایجاد کند. با این حال، این فرآیند میتواند به درکی منجر شود: «آیا ما خودمان باعث سردرگمی یا پریشانی خود هستیم؟».
بسیاری از افرادی که «اما» را با «و» جایگزین میکنند، هماهنگی بیشتری را در روابط درونفردی و بینفردی خود تجربه میکنند. استفاده بهموقع از «و» چارچوبی قدرتمند برای افزایش شفقت و همکاری با خود و دیگران فراهم میکند، و با ادغام دیدگاهها، احساسات و پویاییهای ارتباطی متنوع، شمولیت و انسجام را ترویج میدهد.
دیدگاههای شناختی و نوروساینسی
استفاده از «و» انعطافپذیری شناختی و یک جهانبینی غیردوتایی را تقویت میکند. این حرف ربط به عنوان یک حرف ربط خنثی عمل کرده که همزیستی جنبههای مختلف، واکنشها و دیدگاهها را برجسته میسازد. این رویکرد، یک رویکرد توصیفی را ترویج داده و به انسجام گفتمانها کمک میکند، و دیدگاههای همزمانی (ساختارها) و درزمانی (الگوها) پدیدهها را تسهیل میکند [21، 22].
شواهد نوروساینسی نشان میدهد که استفاده از «و» مناطق خاصی از مغز مانند ژیروس فرونتال تحتانی چپ (LIFG) و ژیروس تمپورال میانی خلفی چپ (pMTG) را درگیر میکند که برای ادغام نحوی و بازیابی معنایی حیاتی هستند. فعالسازی همزمان این مناطق امکان سنتز حالتهای به ظاهر متناقض را فراهم میکند، مانند احساس «مضطرب بودن، و… امیدوار بودن»، که با ادغام حالات هیجانی متنوع در یک روایت واحد، تعادل و انسجام هیجانی را تقویت میکند [28، 29].
از منظر شناخت تجسمیافته، استفاده از «و» ممکن است سیستمهای عصبی را درگیر کند که ورودیهای حسی، حرکتی و هیجانی را ادغام میکنند، به طور بالقوه فشار را بر بدن کاهش داده و جریانهای انرژی-اطلاعات را همسو میکنند [30، 31]. بازآرایی زبانی، که توسط مطالعات بر روی انعطافپذیری شناختی، تفکر سازگارانه و تنظیم هیجانی پشتیبانی میشود، به افراد کمک میکند تا دیدگاههای چندگانه را به طور همزمان حفظ و ادغام کنند. «و» این مفهوم را با نیاز به هماهنگی چندین سیستم عصبی برای سازگاری با حالتهای قصدی چندوجهی، مثال میزند.
تغییری که توسط «و» ایجاد میشود را میتوان با مزایای شناختی دوزبانگی مقایسه کرد، جایی که مدیریت ساختارهای زبانی چندگانه، کنترل اجرایی و انعطافپذیری عصبی را افزایش میدهد [34، 35]. علاوه بر این، اصول منطق فازی، که اصل کلاسیک «الف یا غیر الف» را با پذیرش امکان «الف و غیر الف» به چالش میکشد، با نیازهای شناختی استفاده از «و» همسو است، تفکر سازگارانه و انعطافپذیر را ترویج داده و ابهام طبیعی واقعیت را تحمل میکند [35، 36، 37].
بازسازی خود و روابط از طریق «و»
جایگزینی «اما» با «و» میتواند گفتوگوی مثبتتر و فراگیرتری را تقویت کند، حالت تدافعی را کاهش داده و همکاری را ترویج دهد. در درمان و روایتهای شخصی، استفاده از «و» نقش حیاتی در شکلدهی به نتایج با تأثیرگذاری بر نحوه درک و ادغام تجربیات افراد ایفا میکند. این حرف ربط، شمولیت و انسجام را تسهیل میکند و امکان آگاهی و تصدیق احساسات یا دیدگاههای متنوع را فراهم میآورد. برای مثال، گفتن «من احساس آسیب میکنم، و دیدگاه شما را درک میکنم»، هر دو احساس را تأیید میکند و فضایی برای همدلی و درک متقابل میگشاید. این رویکرد با روشهای درمانی مانند درمان پذیرش و تعهد (ACT) و نظریه چارچوب ارتباطی (RFT) همسو است.
تفاوتهای فرهنگی بر استفاده از حروف ربط تأثیر میگذارند. فرهنگهای با زمینه بالا ممکن است «و» را برای اشاره به روابط و حفظ هماهنگی ترجیح دهند، در حالی که فرهنگهای با زمینه پایین ممکن است از «اما» برای تضادهای مستقیم و تأکید بر فردیت استفاده کنند [41، 42]. درک این ظرافتها برای تعامل مؤثر بینفرهنگی حیاتی است [42، 43]. با این حال، منبع اشاره میکند که «اما»، صرف نظر از زمینه فرهنگی، میتواند تضاد ایجاد کرده، روایتها را تکهتکه کرده، احساسات را کماهمیت نشان دهد و مانع ادغام شود [43، 44]. «و» ادغام تجربیات شخصی متنوع در یک روایت منسجم از خود را تسهیل کرده و حفظ و بازیابی حافظه را افزایش میدهد.