تهیه و تنظیم: مهدی قلعریز
زمانی که مزرعهای بارور و مستعد را زارعی با دستان پربرکت و روح بلند خود آماده سازد، شایسته و بایسته است که بهترین محصول را داشته باشد. بهترین و صالحترین انسانها کسانی هستند که در تربیت و آمادهسازی روح و جسمشان از هیچ تلاشی فروگذار نکرده باشند. در این راستا اثرگذارترین دانش نیز از دانشمندی است که در راستای رسیدن به اهداف علمی خود بیوقفه تلاش میکند و با ارادهای راسخ و عزم به پویشگری در طریق علم و دین و اشاعۀ آموختههای خود به جامعه میپردازد و برای دستیابی به الهۀ موفقیت از هیچ مانعی هراس ندارد.
در اینجا سخنی و یادی از حکیم و پزشک توانای ایرانی دکتر ابوتراب نفیسی است. کسی که دهها سال با معجونی افلاطونی از پزشکی مدرن، طب سنتی و زمینههای اجتماعی و فرهنگی درد دردمندان را آرام و درمان میبخشید.
او در سال 1392 شمسی در روستای پودۀ سمیرم اصفهان چشم به جهان گشود. دورۀ ابتدایی را در مدت سه سال و نیم طی کرد. در ابتدایی شش سالگی به همراه پدر و عمویش که از حکیمان زمان خویش بودند، رهسپار اصفهان میشود. دکتر ابوتراب در اصفهان به دبستان و دبیرستان مدرن آن زمان وارد میشود و در سال ۱۳۱۰ از دبیرستان «ملیه» که بعداً به دبیرستان «سعدی» تغییر نام میدهد دیپلم میگیرد. در آن زمان فرستادن دیپلمهها به خارج آغاز شده بود. وی نیز جهت اعزام انتخاب میشود، ولی آن طور که خود میگوید این پیشنهاد را رد میکند. دکتر ابوتراب در مدرسۀ عالی طب و دندانسازی و داروسازی به تحصیل علم طب میپردازد. وی به عنوان «اکسترن» و سپس به عنوان «انترن» در بیمارستانهای تهران، مؤسسۀ رازی و انستیتو پاستور مشغول به کار میشود. پس از پایان تحصیلات و خدمت نظام وظیفه در مطب خود در «محلۀ احمد آباد» و سپس در خیابان «شمسآبادی» و سرانجام در «کوی جهاننمای» اصفهان به طبابت میپردازد. دکتر ابوتراب در سال ۱۳۲۵ به سمت دانشیاری رشتۀ گیاهشناسی آموزشگاه عالی بهداری، در سال 1327 دانشیاری در رشتۀ بالینی داخلی آموزشگاه عالی بهداری و دانشکدۀ پزشکی و ریاست بخش داخلی منصوب گردید. دکتر ابوتراب رشتۀ تکمیلی قلبشناسی را در دانشگاه هاروراد آمریکا گذرانید و به منظور شرکت در کنفرانسهای علمی به کشورهای انگلستان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا و … سفر کرده است.
وی در سال 1342 به سمت رئیس دانشکدۀ پزشکی و داروسازی، و مدیرگروه داخلی و اطفال منصوب گردید. او عضویت در انجمنهای مختلف علمی از جمله انجمن بینالمللی رؤسای دانشگاهها، انجمن قلبشناسان آمریکا و انجمن پزشکان انگلستان درآمد. در نهایت دکتر نفیسی پس از احراز درجۀ دانشیاری نشان درجۀ استادی را دریافت نمود.
دکتر نفیسی در سالهای 1335 تا 1360 پربارترین دوران زندگی خود را میگذراند. او از یک طرف به عنوان استاد بارز پزشکی، دروس طب جدید را آموزش میدهد و از طرف دیگر به عنوان یک محقق و حکیم اسلامی به تحقیق در مورد طب سنتی و طب گیاهی مبادرت ورزیده و به تدوین مباحثی راجع به اسلام از دیدگاه پزشکی میپردازد. حاصل این سالهای پربار تدوین بیش از 13 کتاب و 82 مقاله است، که در این نوشتارها سه موضوع اصلی مورد بررسی است:
- مقالاتی در مورد طب جدید و آخرین پیشرفتهای علمی طب غربی
- مردمشناسی طب سنتی و بومی و افکار و آداب مردم برای بیان دردها و امراض خویش از نقطه نظر پزشکی
- مقالاتی در توضیح جنبههای مختلف مذاهب ایران با توجه به علم پزشکی جدید.
شخصیتش متأثر از سه صحنۀ متفاوت زندگی است، اول روستای پوده، دوم شهر اصفهان که محل اصلی زندگی و بالندگی او میشود و سوم محیط نسبتاً باز و متجدد تهران در آنجا که به تحصیل علم طب میپردازد. وی از همان آغاز با تضادی مواجه بود؛ تضاد بین تجددگرایی و سنتگرایی به عبارتی هم عطش فراگیری علوم جدید (که رهآورد غرب است) و علوم پزشکی و روش تحلیلگرایانۀ مدرن را دارد و هم پایبندی به شیوۀ زندگی سنتی و اصول اسلام شیعی، که او را همواره بر جایگاه سنت استوار نگاه میدارد. کنگرۀ سراسری بزرگداشت دکتر ابوتراب نفیسی که به همت فرهنگستان علوم پزشکی در سال 1375 در تهران برگزار گردید هم در این راستا بود. کتاب «نبض حیات» که به مطالعه شرح حال، زندگی و آثار او میپردازد گویای این مطلب است. به منظور دستیابی به اطلاعات جامعتر راجع به جایگاه علمی و تجربی ایشان به گفت و گو با خانم نسرین نفیسی و آقای دکتر علیرضا نفیسی دختر و داماد ایشان در دفتر ماهنامۀ سلامت برتر نشستیم که بخشی از این گفتگو را در این بخش منعکس مینماییم.
قلعریز: چه زمانی شما تحت آموزشهای علمی ایشان قرار گرفتید. (دانشجوی ایشان شدید) و آنچه به طور بارز جایگاه ایشان را مشخص مینمود چه بود؟
نفیسی: من در سال ۱۳۳۷ وارد دانشکدۀ پزشکی شدم و حدود سال های ۴۴-۳۹ دانشجوی ایشان بودم. دکتر ابوتراب نفیسی در آن زمان استاد کرسی بخش داخلی بودند. سمیولوژی (نشانهشاسی) داخلی بود که بعدها به صورت مجزا به بخشهای اعصاب، قلب، کلیه و داخلی که مجموعهای از اینها بود، تفکیک یافت. روش تدریس ایشان به گونهای بود که به غیر از دانشجویان اکسترن، انترن، رزیدنتها و دیگر کادر آموزشی دانشگاه نیز در کلاسهای ایشان حاضر می شدند و از مطالب علمی دکتر استفاده میکردند. از جمله روشهای ایشان در هنگام ورود به کلاس برقراری رابطه با دانشجویان و حضار در کلاس به گونهای بود که اسامی افراد را میپرسیدند و در جلسۀ بعد از آنها راجع به مطالب جلسۀ گذشته پرسش میکردند. دکتر ابوتراب از زبانهای انگلیسی و فرانسه استفاده میکردند و مطالب را به زبان فارسی روان بیان میکردند و اصطلاحات علمی را که به انگلیسی یا فرانسه بود توضیح و شرح میدادند.
از ویژگیهای بارز ایشان اهمیت به نظم بود که در آن زمانبندی و نظم حضور در دانشگاه چندان به شکل منسجم نبود، ولی ایشان تمام کارهایشان را طبق برنامۀ زمانبندیشده و منظم انجام میدادند که این توجه به نظم خود بسیار به موفقیت ایشان کمک مینمود و باعث الگوبرداری سایر همکاران و دانشجویان از به کار بردن نظم و دقت در امور تحصیلی و تدریسی شد.
قلعریز: با توجه به کمبود امکانات تحصیلی و تدریسی ایشان در تدریس به دانشجویان خود از چه رفرنسها و منابعی استفاده میکردند؟ لطفاً راجع به نحوۀ تدریس ایشان هم توضیح بفرمایید.
نفیسی: اول کتاب خودشان که در واقع ترجمهای از مطالعات قبلی و تأليف خودشان با عنوان سمیولوژی قلب، اعصاب، اطفال و…. بود استفاده میکردند. البته ایشان غالب مجلات پزشکی را به صورت آبونمان دریافت میکردند و آنها را از زبانهای دیگر به فارسی ترجمه کرده و مطالب جدید را در اختیار دانشجویان قرار میدادند. نکتۀ قابل توجه در نحوۀ تدریس دکتر، بیان ساده و قابل فهم برای همگان بود. به طور مثال زمانی که میخواستند راجع به عملکرد قلب صحبت کنند، تصویر سادهای از قلب ترسیم میکردند و تمام وریدها و شریانهایی که به دهلیز وارد میشود را با همان تصویر بسیار خوب به دانشجویان منتقل میکردند به گونه ای که نیاز به حفظ آن مطالب نبود. مکانیسمها را بسیار روان و روشن برای حاضران تشریح میکردند. گاهی بیمار را به کلاس میآوردند و از طریق گوشی پزشکی صدای قلب را به لحاظ ریتمی و آریتمی مورد سنجش و آموزش قرار میدادند و سمیولوژی را از طریق حضور بیمار بسیار واضح مورد تشریح قرار میدادند.
قلعریز: با توجه به اینکه امروزه بیشتر از روشهای آزمایشگاهی و رادیوگرافی برای تشخیص بیماری استفاده میشود، دکتر نفیسی بیشتر به مصاحبه با بیمار و پرسوجو دربارۀ علایم مشخصه پی به تشخیص بیماری میبردند، نظرتان در این مورد چیست؟
نفیسی: بله. ایشان در ابتدا سعی میکردند مشخصات اولیۀ بیمار در آن زمان را مانند نام و شهرت، شغل، مذهب، قومیت و درواقع پایگاه اجتماعی بیمار را هم جویا شوند. دقت و حساسیت دکتر در شرح حال گرفتن از بیمار به طور کامل و مشروح بسیار مورد توجه بود (همیشه هم تأکید به درست و دقیق صورت گرفتن شرح حال بیماری از بیماران میکردند). دکتر همچنین با حوصلۀ فراوان با بیمار به لحاظ فرهنگی و باورهایش رابطه برقرار میکردند، مثلاً با ارمنیزبان جملاتی به زبان ارمنی، با ترک زبان جملاتی به زبان ترکی رد و بدل میکردند و با دیدی کاملاً طبی و دقیق در صدد تشخیص علائم بیماری بودند. ایشان به نوعی با شناخت محیط زندگی اجتماعی، فرهنگی، عادات رفتاری، خانوادگی و قومی بیمار نیز به وجود بعضی از بیماریهای خاص در میان بعضی از گروههای جمعیتی پی میبردند.
قلع ریز: با توجه به این که ایشان در تشخیص بیماریها از پزشکی و روانشناسی بومی، به نوعی بهره میجستند چگونه از این اصول روانشناختی در تشخیص و درمان استفاده میکردند؟
نفیسی: ایشان در صحبت با بیمار راجع به سابقۀ خانوادگی، وضعیت سلامتی سایر افراد خانواده یا سؤالی در مورد وجود بیماری خاصی در بین افراد یک فامیل در تشخیص بیماری از فرد کمک میگرفتند. همچنین با کاربرد بعضی اصطلاحات خاص عامیانه با بیماران رابطۀ آسانتری برقرار میکردند. جالب توجه اینکه به لحاظ در نظر گرفتن دانش روانشناسی سعی داشتند طبق همان دید پزشکی خود گویشهای متفاوت مردم را یاد بگیرند و از آنها در هنگام مکالمه با بیمار استفاده کنند. صرفاً به بیماری جسمی و علایم جسمانی بیماری توجه نداشتند، بلکه به وضعیت روانی و روانشناختی خانوادگی افراد بسیار توجه داشتند و به لحاظ حس کنجکاوی خاصی که در این زمینه داشتند، به مشکلات شخصی و خانوادگی افراد توجه میکردند، گاهی قبل از این که صرفاً به تجویز دارو بپردازند به مشاوره با بیمار میپرداختند و راهکارهای رفتاری را به بیمار آموزش میدادند. مثلاً در مورد بعضی از بیماریهای حاد مثل سرطان، بیمار را ترغیب به توجه به قسمت پر لیوان مینمودند و روشهایی مثل به یاد آوردن خاطرات خوب، توجه به اموری که به او آرامش بیشتری میدهد، مثل پرداختن به کارهای هنری، توجه به اصول اعتقادی و نیایش با خداوند را پیشنهاد میکردند.
قلع ریز: با توجه به شیوع بیشتر خرافات در آن زمان و درمانهای بیاساس و گاه خطرناک عوامانه و با توجه به اشرافی که ایشان به این باورها و اعتقادات داشتند، معمولاً با بیمارانی که این مسائل را ابراز میکردند، چگونه برخورد مینمودند؟ جواب: ایشان صریحاً انها را طرد نمیکردند، سعی میکردند واکنش آنی برای دور ریختن باورهای نادرست مردم نشان ندهند، اول بیمار با انجام کارهای اصلی و تجویزی که برای او لازم بود، سفارش و ترغیب میکردند و ضمن بررسی پارهای از موارد اعتقادی آنها، اگر آنها را بیضرر میدانستند، میگفتند بعد از کارهای اصلی میتوانی آن موارد را با احتیاط انجام دهی به شرطی که ضرری متوجه بیمار نشود.
قلع ریز: با توجه به نگاه دکتر به فرایند درمانی و شیوۀ درمان بیماران چه نکاتی بیشتر مد نظر قرار میگرفت و تا چه اندازه به سایر روشهای درمانی از قبیلی درمانهای طبیعی (گیاهی) و غیر دارویی (طب مکمل و جایگزین به سلامت) توجه و پیشنهاد میکردند؟
نفیسی: دکتر بیشتر به علمی و دقیق صورت گرفتن درمان اشاره داشتند اما همان طوری که عرض کردم به مسائل معنوی بسیار توجه میکردند. دکتر ابوتراب البته در هر زمینهای به مطالعه میپرداختند، ایشان به مسائل سیاسی، مذهبی، ادبیات و شعر نیز علاقمند بودند، اعتقادات مذهبی ایشان بسیار راسخ بود. دکتر ابوتراب با دید علمی خود سعی میکرد اصول مذهبی و احادیث را به حیطۀ علمی وارد کند و همچنین اصول علمی را در ابعاد مذهبی بررسی کند. ایشان در آثارشان به احادیثی که به نوعی در ارتباط با پزشکی و سلامت است، اشارههای فراوانی کردهاند. درمانهای ایشان کاملاً علمی و به گونهای تلفیقی از روشهای درمانی گیاهی سنتی و طب جدید بوده است. چون پدر ایشان هم حکیم بوده و خانوادۀ پدری ایشان در زمینۀ طب سنتی سابقۀ تاریخی دارند، لذا اطلاعات طبی ایشان به لحاظ سنتی نیز قابل توجه بود تجویز گیاهان دارویی از جمله خاکشیر در شیوۀ درمانی ایشان جایگاهی خاص دارد.
دکتر ابوتراب به سفرهای فراوانی میرفتند، و در آنجا بیشتر به کسب اطلاعات علمی توجه داشتند. ایشان در سفری که به هند داشتند، پزشکی هند را مطالعه نمودند و با اصول آن آشنایی دارند. ایشان در زمینۀ پزشکی هومیوپاتی نیز مطالعه میکردند و مقالهای هم در این زمینه ارایه دادهاند.
قلع ریز: آیا دکتر علاوه بر تخصص خود، در دیگر رشتههای پزشکی وارد میشدند و یا اقدامات درمانی برای بیماران ارائه میدادند؟ یا اینکه صرفاً در حیطۀ تخصصی خود اظهار نظر میکردند؟
نفیسی: بله. ایشان علاوه بر اینکه متخصص بیماریهای قلبی بودند، یک پزشک عمومی بسیار حاذق هم بودند که میتوانستند بیماریهای مختلف را تشخیص دهند و به درمان آنها بپردازند. همان طور که میدانید در بسیاری از کشورهای مدرن پزشک خانواده، جایگاه بیمار را ردیابی میکند و سپس او را به پزشک متخصص ارجاع میدهد، به عبارتی نقش پزشک عمومی بسیار حائز اهمیت است. ولی در کشور ما پزشک عمومی تقریباً جایگاه خود را گم کرده و تنها توجه بیماران به پزشکانی با تخصصهای خاصی است که این گاهی باعث سرگردانی بیماران بین پزشکان متخصص است. کمبود ویزیت بیماران توسط پزشکان عمومی و بیتوجهی بیماران به این رشته از پزشکی باعث شده که بسیاری از پزشکان عمومی نسبت به مطالعات و دستیابی به اطلاعات بیشتر، دچار ضعف انگیزه شوند، علیرغم این که امروزه دستیابی به اطلاعات جدید بسیار آسانتر از گذشته است. همچنان که دکتر ابوتراب به کلی وضعیت جسمانی و روانی بیمار، به علایم ظاهری مثل نفخ یا بزرگی شکم، ورم، فرم گوشها و به اصطلاح رنگ و روی بیمار توجه داشتند و تشخیص خود را مبتنی بر این موارد قرار میدادند.
قلع ریز: نقش تأثیر کلام پزشک بر بیمار، چه قدر در طبابت دکتر نفیسی مد نظر بود؟ (منظورم نحوۀ برقراری ارتباط پزشک و بیمار میباشد و آن توجه دکتر به شرح بیماری برای خود بیمار و یا همراهان بیمار و پیگیری و مراجعات بعدی که احیاناً مورد نیاز می بود.)
نفیسی: البته، چون دکتر به مسائل روانی بیمار بسیار توجه داشتند، در ابتدا به مریض امیدواری میدادند، ولى این خیلی آسان نیست که به مریض بگویند تو کسالت نداری، ضمن هشدار به بیمار و توصیههای تجویزی به پیگیری بیماری به بیمار توجه داشتند، خانوادۀ بیمار را در جریان میگذاشتند، در پارهای موارد مثل بیماریهای حاد، تدریجاً به بیمار ضمن درمان، نسبت به تغییر رژیمی خاص یا رفتاری تأکید میکردند. در بالای نسخههای تجویزی خود، علائم بیماری را به زبان روسی مینوشتند و حتماً تأکید داشتند بیماران همیشه نسخههای قبلی را به همراه داشته باشند، تا برحسب آنها فرایند درمان را کامل کنند.
ایشان کارشان بسیار سخت و پرمشغله بود. غالباً بیمارانی داشتند که توسط پزشکان دیگر به درمان بیماری نرسیده بودند و در آخرین لحظات به دکتر ابوتراب مراجعه میکردند. حتی چنان چه در نیمهشب از ایشان میخواستند که مریض را ملاقات کنند، دکتر نیز میپذیرفتند و خود را مسئول میدانستند.
قلع ریز: با توجه با اینکه در حرفۀ پزشکی بارها شاهد تشخیصهای نادرستی توسط پزشکان بودهایم، آیا ایشان هم در تشخیص یا درمان بیماران دچار اشتباه و خطا میشدند و در این صورت برخورد ایشان چگونه بود؟
نفیسی: بله. البته این ناشی از ندادن اطلاعات کافی و صحیح از بیمار هم میشد. اما خوب مثل سایر پزشکان ایشان هم گاهی دچار اشتباهاتی میشدند (باتوجه به اینکه علم پزشکی یک علم تجربی است). مثلاً ایشان بیماری داشتند که از درد کمر شکایت میکرد، توصیههای ایشان مربوط درمان کمردرد بود، در حالی که با خروج سنگی از مجرای ادرار بیمار مشخص شد که بیمار سنگ کلیه داشته. در عین حالی دکتر ابوتراب بسیار راحت اشتباه را میپذیرفتند و در تشخیصهای بعدی از آن بهره میجستند.
قلع ریز: علیرغم حرفۀ طبابت و امور کلینیکی آیا دکتر ابوتراب در دیگر امور اجتماعی و سایر ارتباطات فردی غیر از ارتباط پزشک و بیمار وارد میشدند؟ روابط اجتماعی ایشان چگونه بود؟
نفیسی: گاهی. البته خیلی سعی داشتند که اجتماعی هم باشند ولی نقاط ضعفی هم داشتند و آنچنان که در حرفۀ پزشکی موفق بودند، معمولا! درامور اجتماعی ضعیف عمل میکردند. البته ایشان هفتهای یک روز در بیمارستان عسگریه بیماران را به طور رایگان ویزیت میکردند، گاهی به روستای زادگاه خود مراجعت کردند و ساعاتی را برای امر درمانی در روستا اختصاص میدادند. ایشان شخصیتی مادی نبودند ولی معتقد به پرداخت حق ویزیت بیماران در مطب بودند، زیرا باور داشتند که با این روش، بیمار درمان را جدیتر میگیرد. دکتر ابوتراب با بیمه به لحاظ مشکلات اداری کار نمیکردند و معتقد بودند که وقتی برای این گونه درگیریهای اداری ندارند و باید بیشتر به مطالعات پزشکی خود بپردازند.
قلع ریز: آیا میدانید نظر ایشان نسبت به ترکیبات دارویی ایران و داروهای ساخت شرکتهای داروسازی ایرانی چه بود؟ نفیسی: ترکیبهای دارویی ایران (آن زمان) را قبول نداشتند و بیشتر داروهای خارجی را که از ساخت شرکتهای معتبر دارویی خارجی بود، در نظر داشتند. و گاهی هم از نوع ترکیب داروهای ایرانی و نحوۀ تأثیر آنها گلایه میکردند. همان طور که مطلع هستید مراحل بهبودی و سلامت بسیاری از بیماریها در گرو نوع دارو و نحوۀ تأثیر آنها میباشد.
قلعریز: آیا دکتر ابوتراب نفیسی اعتقادات یا سلوک شخصی خاصی هم داشتند؟ و چه قدر از آنها در کار کلینیکی و مراجعه بیماران، تحقیقات و یا تدریس خود استفاده میکردند؟
نفیسی: بله. ایشان اعتقادات مذهبی خاصی داشتند. به مطالعۀ کتب مذهبی میپرداختند. خانۀ جدیدی را که در آن زمان ساختند، یک خلوتکدهای برای خود کردند و با توجه به علایق مذهبی خود در آنجا معمولاً با خدای خود خلوت میکردند. همچنین توصیههایی برای برقراری ارتباط بیشتر به خدا برای بیماران داشتند و گاهی بیماران اصطلاح نفس ایشان شفاست را به دکتر نسبت میدادند. و به بیماران هم توصیههای مذهبی جهت تسریع بهبودی و افزایش قدرت تحمل بیماران نیز میکردند.
قلعریز: آیا به رشتههای پیراپزشکی علاقمند بودند و تحقیقاتی در آن رشتهها داشتهاند؟
نفیسی: بله. ایشان استاد گیاهشناسی نیز بودند. گیاهان دارویی را بسیار خوب میشناختند و از آنها در توصیههای دارویی خود استفاده میکردند. چون میخواستند همیشه منحصر به فرد باشند به آزمایشگاهها و مراکز رادیولوژی مراجعه میکردند و اطلاعات علمی کسب میکردند گرچه خود را صرفاً وابسته به اطلاعات رادیولوژی یا آزمایشگاه نمیکردند. دکتر ابوتراب هر هفته در یکی از بیمارستانها، سمینارهایی تشکیل میدادند و در مواردی پاکتهایی که حاوی علایم بیماری بود، در اختیار سخنران قرار میگرفت. سخنران چند روزی فرصت داشت که در این رابطه مطالعه کند و در جلساتی که به این منظور تشکیل میشد موضوع را مورد بحث قرار میداد و تشخیص خود را بیان میکرد. تشخیص قطعی در پاکت در بستهای در پایان جلسه باز میشد و بدین ترتیب معلوم میشد سخنران تا چه اندازه به تشخیص قطعی نزدیک است.
قلعریز: با تشکر و آرزوی سلامت هر چه بیشتر برای دکتر ابوتراب نفیسی و خانوادۀ ایشان و اینکه نکات و راهکارهای درمانی دکتر ابوتراب مورد توجه هر چه بیشتر پزشکان و بیماران قرار گیرد.