صفحه اصلی / هنر / درمان از طریق هنر: بررسی یک نمایشگاه چندحسی برای سلامت روان پس از همه‌گیری کووید-۱۹

درمان از طریق هنر: بررسی یک نمایشگاه چندحسی برای سلامت روان پس از همه‌گیری کووید-۱۹

دوران همه‌گیری کووید-۱۹ زخم‌های عمیقی، به‌ویژه از نظر روانشناختی، برای بسیاری از جوامع ایجاد کرد و نیاز قابل توجهی به بهبود و درمان را پدید آورد. درمان‌های روانشناختی سنتی در این دوره با چالش‌هایی روبرو شدند، به‌دلیل اقدامات ضروری قرنطینه، انزوا و فاصله‌گذاری اجتماعی. در پاسخ به این وضعیت، رویکردهای جدیدی لازم بود و هنر به‌عنوان یک واسطه امیدبخش برای بهبودی ظهور کرد که قابلیت توزیع مجازی داشت. تحقیقات نشان داده‌اند که هنرهای بصری می‌توانند بر عملکردهای مرتبط با مشکلات روانشناختی تأثیر بگذارند و به طور بالقوه سطوح استرس را کاهش داده و وضعیت روانشناختی را بهبود بخشند. موسیقی‌درمانی نیز شواهدی در حمایت از استفاده آن برای درمان عاطفی، جسمی، هنری و معنوی دارد و می‌تواند به کاهش درد، استرس و اضطراب کمک کند.

در این زمینه، یک مدل درمانی با استفاده از نقاشی‌ها، توضیحات و موسیقی پس‌زمینه با رویکرد موسیقی‌درمانی به‌عنوان راه‌حلی برای بهبودی ذهنی، عاطفی و جسمی پیشنهاد شد، به‌ویژه در دوران و پس از همه‌گیری کووید-۱۹. این مدل قصد دارد به مشکلات سلامتی، از جمله بیماری‌های روان‌تنی ناشی از استرس و مشکلات عاطفی که می‌توانند منجر به عدم تعادل انرژی در بدن و احساس درد مداوم، حتی در صورت سلامت جسمی، شوند، رسیدگی کند.

هدف این مطالعه آموزش عمومی در مورد کارکردهای درمانی هنر و افزایش درک چگونگی کمک عناصری مانند آثار هنری، توضیحات و موسیقی پس‌زمینه در فعالیت‌های نمایشگاه هنری بود. پژوهش بر توسعه مدلی درمانی متمرکز شد که با هم‌افزایی و فعال‌سازی هم‌زمان و مستمر پنج حس، با عناصر هنری همکاری می‌کند تا عمق معنای احساس شده توسط بازدیدکنندگان را بیان کند و از این طریق به بازیابی سلامت عمومی که تحت تأثیر همه‌گیری قرار گرفته بود، کمک کند.

این پژوهش با شرکت ۷۷ نفر انجام شد و از روش کمی، توصیفی با پرسشنامه‌های پیش‌آزمون و پس‌آزمون استفاده کرد. فعالیت نمایشگاه هنری به‌دقت تنظیم شد، اتاق و آثار هنری به گونه‌ای چیده شدند که احساسات و تخیل بازدیدکنندگان را برانگیزند و از یک جریان خاص از حال و هوا پیروی کنند. برای افزایش تجربه چندحسی، از عطرهای آروماتراپی استفاده شد و به بازدیدکنندگان آبنبات‌هایی با طعم‌های مختلف (شیرین، ترش، تلخ، نعنایی-تند) داده شد که با آثار هنری خاص مورد مشاهده هماهنگ شده بودند.

مسیر نمایشگاه به گونه‌ای طراحی شده بود که بازدیدکنندگان را از طریق طیفی از احساسات هدایت کند. شرکت‌کنندگان ابتدا پرسشنامه پیش‌آزمون را تکمیل کردند. سپس وارد فضای نمایشگاه شدند که شامل آثار بافتنی قابل مشاهده و لمس بود. در جلسه اول، آبنبات‌های شیرین با هنری که خاطرات شیرین، امیدها و رویاها را تداعی می‌کرد، ترکیب شدند. جلسات دوم و سوم شامل آبنبات‌های ترش و تلخ با هنری مرتبط با تجربیات غمگین، عصبانی یا آسیب‌زا بود. جلسه چهارم هنری را ارائه داد که آگاهی نسبت به زمان‌های تاریک را برمی‌انگیخت و برای تفکر و ایجاد امیدهای جدید در نظر گرفته شده بود. جلسه نهایی بازدیدکنندگان را به سمت احساس آزادی، برخاستن از مشکلات و دنبال کردن اهداف جدید هدایت می‌کرد. پس از این سفر، شرکت‌کنندگان پرسشنامه پس‌آزمون را تکمیل کردند.

مطالعه داده‌ها را با استفاده از روش‌های آماری ناپارامتری و پارامتری تحلیل کرد. محاسبات ناپارامتری نشان دادند که تأثیر مثبت نقاشی‌ها بر احساسات بازدیدکنندگان نمایشگاه هنری به‌طور قابل توجهی متفاوت بود. این نشان می‌دهد که آثار هنری تأثیر مثبتی بر احساسات شرکت‌کنندگان داشته و منجر به تغییرات و گرایش‌های مثبت شده‌اند.

با این حال، محاسبات آماری پارامتری، که چگونگی تأثیر احساسات فعلی و تجربیات کووید-۱۹ بر تغییر و گرایش مثبت از طریق واسطه‌گری هنر مثبت را بررسی می‌کرد، نتایج مثبت قابل توجهی در این مدل تحلیلی خاص نشان نداد. اگرچه مدل نشان داد که تغییرپذیری در احساسات فعلی و تجربیات کووید-۱۹ می‌تواند ۴۱% از تغییرپذیری در تغییر مثبت را توضیح دهد، تأثیر واسطه‌گری قابل توجه از طریق هنر مثبت با استفاده از این آزمون خاص یافت نشد.

این یافته‌ها پیچیدگی تحلیل نگرش‌ها، احساسات، افکار و درون انسان‌ها را برجسته می‌کنند که نیازمند رسیدگی خاصی است. تفاوت‌ها در نتایج بین آزمون‌های ناپارامتری و پارامتری نشان‌دهنده نیاز به تحلیل عمیق‌تر و احتمالاً ابزارهای اندازه‌گیری متفاوت است. پژوهشگران محدودیت‌ها را در ثبت کامل جزئیات تجربیات درونی شرکت‌کنندگان یادآور شدند و استفاده احتمالی از ابزارهایی مانند “حس پنهان انسان (HSP) “را در پژوهش‌های آتی پیشنهاد کردند. ابزارHSP  به عنوان ابزاری توصیف می‌شود که می‌تواند “مناطق خاکستری” یا احساسات پنهان در تصمیم‌گیری‌های روانشناختی را عمیق‌تر و به صورت دیجیتال اندازه‌گیری کند و به طور بالقوه سوگیری را در مقایسه با مقیاس‌های سنتی کاهش دهد.

در نتیجه، این مطالعه از طریق تحلیل ناپارامتری شواهدی ارائه می‌دهد که مشارکت در یک نمایشگاه هنری چندحسی، که شامل نقاشی‌ها، توضیحات، موسیقی پس‌زمینه و سایر عناصر حسی مانند آروماتراپی و چشایی است، می‌تواند تأثیر مثبتی بر احساسات افراد داشته باشد و منجر به تغییرات و گرایش‌های مثبت شود. اگرچه برای درک کامل مسیرهای پیچیده این مدل درمانی به پژوهش بیشتر با ابزارهای تحلیلی پیچیده‌تر نیاز است، یافته‌های اولیه از ایده هنر، به‌ویژه در قالب غرق‌کننده و چندحسی، به‌عنوان رویکردی ارزشمند برای ترویج سلامت روان و بهبودی در دنیای پس از همه‌گیری حمایت می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Buttonارتباط با ما