دریافت تشخیص سرطان یک رویداد تغییر دهنده زندگی است. در حالی که درمان پزشکی از اهمیت بالایی برخوردار است، مسیر مبارزه با سرطان نیز به طور قابل توجهی بر سلامت روان و کیفیت کلی زندگی بیمار تأثیر میگذارد. درک اینکه بیماران چگونه به بیماری و چالشهای آن از نظر ذهنی نزدیک میشوند، میتواند بینشهای ارزشمندی برای ارائه حمایت بهتر ارائه دهد. یک مطالعه آزمایشی که بر روی بیماران ایرانی مبتلا به سرطان پستان و روده بزرگ انجام شده، نقش حیاتی عوامل روانشناختی، به ویژه کانون کنترل (Locus of Control)، سبک اسنادی (Attributional Style) و راهبردهای مقابلهای (Coping Strategies) را در تأثیرگذاری بر کیفیت زندگی آنها روشن میسازد.
این عوامل روانشناختی چیستند؟
- کانون کنترل (Locus of Control): این مفهوم به میزانی اشاره دارد که افراد باور دارند کنترل رویدادها در زندگی خود، به ویژه سلامتیشان، در دست خودشان است.
- کانون کنترل درونی (Internal Locus of Control) به معنای باور به این است که پیامدهای سلامتی فرد عمدتاً نتیجه اقدامات و تصمیمات خودش است.
- کانون کنترل بیرونی (External Locus of Control) شامل باور به این است که سلامتی توسط نیروهای خارجی تعیین میشود، چه دیگران قدرتمند (مانند پزشکان یا سرنوشت) و چه شانس (اتفاقات تصادفی).
- سبک اسنادی (Attributional Style): این مفهوم به نحوه توضیح افراد برای دلایل رویدادهای گذشته، چه مثبت و چه منفی، مرتبط است. بررسی میکند که آیا علت، درونی (ناشی از خود) یا بیرونی (ناشی از دیگران یا شرایط)، پایدار (دائمی) یا ناپایدار (موقت)، و کلی (تأثیرگذار بر بسیاری از زمینههای زندگی) یا اختصاصی (تأثیرگذار فقط بر یک زمینه) دیده میشود. یک پیامد کلیدی سبک اسنادی، امیدواری (مرتبط با اسنادهای مثبت) در مقابل ناامیدی (مرتبط با اسنادهای منفی) است.
- راهبردهای مقابلهای (Coping Strategies): اینها روشهایی هستند که افراد برای کنار آمدن با موقعیتهای استرسزا مانند بیماری استفاده میکنند. این مطالعه سبکهای مختلفی را بررسی کرد، از جمله:
- مقابلهای (Confrontive): مواجهه مستقیم با مشکل.
- اجتنابی (Evasive): اجتناب از مشکل.
- خوشبینانه (Optimistic): استفاده از تفکر مثبت.
- جبرگرایانه (Fatalistic): باور به پیامدهای بدبینانه.
- هیجانی (Emotive): ابراز و تخلیه احساسات.
- متکی به خود (Self-reliant): تکیه بر تواناییهای خود.
- سبکهای دیگری مانند تسکینی (palliative) و حمایتی (supportive) نیز مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتههای مطالعه: ارتباط طرز فکر با رفاه
این مطالعه مقطعی شامل بیماران ایرانی مبتلا به سرطان پستان و روده بزرگ در مراحل اول تا سوم بود. آنها از نظر عوامل جمعیتی، ویژگیهای بیماری، شدت علائم، کانون کنترل، سبک اسنادی، راهبردهای مقابلهای و کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها ارتباطات معناداری را نشان دادند:
عوامل مرتبط با کیفیت زندگی بهتر:
مطالعه نشان داد که برخی عوامل روانشناختی و روشهای مقابلهای با کیفیت زندگی بهتر ارتباط مثبت داشتند:
- سطح تحصیلات با کیفیت زندگی بهتر مرتبط بود.
- حس قوی کانون کنترل درونی با کیفیت زندگی بهتر همراه بود.
- امیدواری کلی با کیفیت زندگی بهتر ارتباط داشت.
- سبکهای مقابلهای مانند مقابلهای، خوشبینانه و متکی به خود ارتباط مثبت با کیفیت زندگی بهتر داشتند.
عوامل مرتبط با کیفیت زندگی بدتر:
در مقابل، عوامل و سبکهای مقابلهای دیگری با کیفیت زندگی ارتباط منفی داشتند:
- سن بالاتر و شدت بیشتر علائم (هم شدت علائم و هم میزان تداخل آنها با زندگی روزمره) با کیفیت زندگی بدتر مرتبط بودند.
- ناامیدی کلی با کیفیت زندگی بدتر همراه بود.
- سبکهای اسنادی منفی (دیدن علل به عنوان پایدار و کلی) نیز با کیفیت زندگی بدتر ارتباط داشتند.
- سبکهای مقابلهای مانند جبرگرایانه و هیجانی ارتباط منفی با کیفیت زندگی داشتند.
چگونه طرز فکر بر مقابله تأثیر میگذارد:
این مطالعه همچنین بررسی کرد که چگونه کانون کنترل و سبکهای اسنادی با راهبردهای مقابلهای که بیماران استفاده میکنند ارتباط دارند:
- داشتن کانون کنترل درونی و طرز فکری که با امیدواری مشخص میشود، با استفاده از سبکهای مقابلهای مقابلهای (انطباقی) همراه بود. اینها سبکهایی هستند که با کیفیت زندگی بهتر مرتبط یافت شدند.
- برعکس، کانون کنترل بیرونی (باور به دیگران قدرتمند یا شانس) و ناامیدی با استفاده از سبکهای مقابلهای اجتنابی (ناسازگار) همراه بودند که با کیفیت زندگی پایینتر مرتبط بودند.
- به طور خاصتر، کانون کنترل درونی با مقابلهای، خوشبینانه و متکی به خود مرتبط بود. کانون کنترل بیرونی (شانس و دیگران قدرتمند) با سبکهای اجتنابی، جبرگرایانه و هیجانی مرتبط بود.
- سبکهای اسنادی مثبت (درونی مثبت، پایدار مثبت، کلی مثبت، امیدواری) با مقابلهای، خوشبینانه و متکی به خود مرتبط بودند. سبکهای اسنادی منفی (پایدار منفی و کلی منفی) با سبکهای مقابلهای هیجانی و جبرگرایانه مرتبط بودند.
پیامدهای برای حمایت و مداخله
ارتباطات روشنی که در این مطالعه یافت شد، تأثیر قابل توجه نگرش روانشناختی و مکانیسمهای مقابلهای بیمار را بر رفاه او در مواجهه با سرطان برجسته میکند. نتایج نشان میدهند که مداخلات با هدف تأثیرگذاری بر کانون کنترل بیمار (تشویق حس کنترل درونی)، تقویت امیدواری، ترویج سبکهای اسنادی مثبت و آموزش راهبردهای مقابلهای انطباقی (مانند رویکردهای مقابلهای و خوشبینانه) میتواند به طور بالقوه منجر به کیفیت زندگی بهتر شود.
روانآموزی و رواندرمانی به عنوان مسیرهای بالقوه برای تعدیل این عوامل روانشناختی و راهبردهای مقابلهای ذکر شدهاند. با کمک به بیماران برای تغییر دیدگاه و توسعه روشهای مؤثرتر برای مدیریت چالشهایشان، ممکن است بهبود رفاه روانشناختی آنها و حتی تأثیرگذاری بر تجربه واقعی بیماریشان امکانپذیر باشد.
نگاه به آینده
در حالی که این مطالعه آزمایشی بینشهای ارزشمندی ارائه میدهد، محدودیتهایی نیز داشت، از جمله حجم نمونه نسبتاً کوچک و طراحی مقطعی آن که ارتباطات را نشان میدهد اما نمیتواند علت و معلول را ثابت کند. تحقیقات بیشتر با گروههای بزرگتر و مطالعات طولی برای تکمیل این یافتهها و بررسی دقیقتر پتانسیل مداخلات روانشناختی مورد نیاز است.
در نتیجه، این مطالعه تأکید میکند که پرداختن به بُعد روانشناختی – اینکه بیماران چگونه کنترل را درک میکنند، رویدادها را توضیح میدهند و برای مقابله انتخاب میکنند – بخش حیاتی حمایت از افراد مبتلا به سرطان است و به طور بالقوه میتواند مسیرهایی را برای بهبود کیفیت زندگی باز کند.