شناخت اختلال علائم جسمانی (SSD)
اختلال علائم جسمانی (SSD)، که قبلاً به عنوان اختلال شکل جسمانی شناخته میشد، وضعیتی است که در آن افراد علائم جسمانی ناراحتکننده یا اختلال قابل توجهی در عملکرد را تجربه میکنند، که با افکار، احساسات و رفتارهای بیش از حد و نامتناسب در رابطه با این علائم همراه است. بیماران اغلب در چرخهای از تمرکز شدید بر روی احساسات جسمانی ناخوشایند قرار میگیرند که منجر به نگرانی و آگاهی بیش از حد نسبت به بدنشان میشود. این امر میتواند منجر به برانگیختگی بیش از حد (hyper-arousal) و تفسیرهای منفی از وضعیت جسمانی آنها شود. درمانهای سنتی پزشکی ممکن است برای SSD مقاوم باشند. جنبههای کلیدی تعریف کاری مثبت از اختلال شکل جسمانی شامل درک و انتساب بیماری، رفتار مرتبط با بیماری، اضطراب مرتبط با سلامت، پریشانی عاطفی، ناتوانی، کیفیت زندگی و تعامل پزشک-بیمار است.
اغلب، این علائم جسمانی، علائم بدون علت پزشکی (MUS) هستند، به این معنی که علت فیزیکی مشخصی ندارند. با وجود توضیح پزشکان در مورد درکهای جایگزین، بسیاری از بیماران مبتلا به SSD به شدت معتقدند که علائم آنها علت فیزیکی زمینهای دارد و بدنشان ناکارآمد است، نه اینکه به احساسات شخصی مرتبط باشد.
علاقه فزاینده به بدن درمانی (BPT) در چین
علاقه به بدن درمانی و روانشناسی در چین در حال افزایش است و همکاران مشتاقند تا فرد را از منظر بدن درک کرده و نحوه استفاده از کار با بدن در روان درمانی را بیاموزند. آنها به دلایل مختلفی برای انطباق مفاهیم، راهبردها و مداخلات مختلف بدن درمانی انگیزه دارند.
در مقایسه با اشکال دیگر روان درمانی مانند روانکاوی، که مبتنی بر نظریههای پیچیده هستند و ممکن است فاقد آموزش عملی سیستماتیک و فرصتهای تجربه شخصی در چین باشند، بدن درمانی نسبتاً آسانتر برای مطالعه، یادگیری و استفاده از تکنیکهای آن تلقی میشود.
چرا بدن درمانی برای زمینه فرهنگی چین مناسب است
فرهنگ چینی اغلب چالشهایی را برای بیان آشکار احساسات ایجاد میکند. فضیلت غالباً با تحمل بیصدا موقعیتهای دشوار، به ویژه برای زنان، همراه است که منجر به سرکوب به عنوان مکانیسم دفاعی رایج میشود. این سرکوب میتواند در شیوع اختلالات شکل جسمانی نقش داشته باشد. افرادی که برای بیان کلامی احساسات و افکار خود مشکل دارند، ممکن است دریابند که بدن درمانی با تمرکز بر احساسات جسمانی به آنها کمک میکند تا به دنیای درونی خود دسترسی پیدا کرده و وضعیت عاطفی خود را کشف کنند.
ارزشهای فرهنگی مانند «تقوای فرزندی» و «نزاکت» میتوانند معضلاتی را ایجاد کنند، به عنوان مثال در رابطه پرتنش بین مادرشوهر و عروس. فشار برای سرکوب احساسات منفی به منظور انطباق با انتظارات فرهنگی میتواند منجر به علائم جسمانی شود. این علائم فیزیکی ممکن است در یک خانواده نسبت به درگیری عاطفی آشکار، قابل قبولتر از نظر فرهنگی باشند و امکان مدیریت غیرمستقیم درگیری رابطه ناخودآگاه را فراهم کنند. بدن درمانی مسیری را برای کمک به بیماران برای تشخیص ارتباط بین بدن و احساساتشان ارائه میدهد.
علاوه بر این، در چین ممکن است انگ اجتماعی در مورد مشکلات سلامت روانی یا روانشناختی وجود داشته باشد. بیماران ممکن است از چنین تشخیصهایی احساس شرم کنند و اغلب توضیحاتی را که شامل تغییرات عضوی میشود، راحتتر میپذیرند. این امر پذیرش مراجعه به روانپزشک یا دریافت روان درمانی را برای آنها دشوار میکند. پزشکان در بیمارستانهای عمومی نیز به ندرت بیماران با علائم جسمانی را به متخصصان سلامت روان ارجاع میدهند. رویکرد بدن درمانی که درمان را با کار مستقیم بر روی بدن و علائم فیزیکی آغاز میکند، میتواند به ایجاد اعتماد کمک کند، زیرا هم پزشک و هم بیمار احساس میکنند نگرانیهایشان جدی گرفته میشود. این میتواند ارتباط عمیقتر در مورد علائم فیزیکی در رابطه با تجربه شخصی، موقعیتهای زندگی و شخصیت را با پیشرفت درمان تسهیل کند.
همچنین یک گرایش فرهنگی در چین برای نسبت دادن پریشانی به علل فیزیکی وجود دارد، بخشی به این دلیل که مسائل روانشناختی اغلب باور میشود که صرفاً با قدرت اراده قابل کنترل هستند، در حالی که مسائل فیزیکی اینطور نیستند. پذیرش پریشانی عاطفی که مانع عملکرد طبیعی میشود، میتواند با شرم و احساس ضعف همراه باشد. بدن درمانی، با شروع از بدن و پذیرش باور بیمار به علت فیزیکی ضمن تأیید واقعی بودن رنج او، میتواند اعتماد ایجاد کرده و دری را برای کشف ارتباط ذهن و بدن بگشاید. این رویکرد با دیدگاههای طب سنتی چینی مبنی بر یکپارچگی بدن و ذهن که هر دو کاملاً تحت کنترل قدرت اراده نیستند، همخوانی بیشتری دارد. نشان دادن پذیرش و به اشتراک گذاشتن جهانی بودن پریشانی میتواند بیماران را از خودسرزنش رها کند.
علاوه بر این، سیستم مراقبتهای بهداشتی چین با فشارها روبرو است، از جمله کمبود متخصصان سلامت روان واجد شرایط و نیاز پزشکان به ویزیت تعداد زیادی بیمار. رابطه پزشک-بیمار میتواند پرتنش باشد. بدن درمانی، با پرورش یک رابطه تجسم یافته و قابل اعتماد که با پرداختن به علائم فیزیکی آغاز میشود، پتانسیل بهبود این پویایی را دارد.
دیدگاه جنسیتی در SSD و BPT
چالشهای جنسیتی خاصی نیز نقش دارند. متخصصان زن جوان، مانند پزشکان در شهرهای بزرگ، با فشار کاری قابل توجه و چالشهای زندگی شخصی روبرو هستند، از جمله اضطرابهای مالی و دشواری در ایجاد روابط به دلیل مشاغل پرمشغله. در حالی که جامعه به آرامی در حال پذیرش استقلال زنان است، بسیاری هنوز با درگیری درونی بین پیگیری شغلی و باورهای ریشهدار مبنی بر اینکه خوشبختی نیازمند همسر و فرزند است، دست و پنجه نرم میکنند. این رکود میتواند منجر به رنج روانی و جسمانی شود.
از نظر فرهنگی، ممکن است برای زنان فاش کردن برخی از احساسات فیزیکی، به ویژه آنهایی که مربوط به قسمتهایی از بدن هستند که نشان دادن آنها در ملاء عام نامناسب تلقی میشود، به دلیل شرم احتمالی بسیار دشوار باشد. آنها ممکن است از نظر فرهنگی به تحمل بیصدا موقعیتهای دشوار شرطی شده باشند.
تمرکز بدن درمانی بر بیان جسمانی میتواند به ویژه برای زنانی که بیان کلامی احساسات برایشان به دلیل هنجارهای فرهنگی چالش برانگیز است، مفید باشد. این رویکرد به آنها اجازه میدهد تا از طریق بدن خود به دنیای درونی خود دسترسی پیدا کنند. تمرینات درمانی که شامل تعامل جسمانی است میتواند به مراجعان زن کمک کند تا با تمام بدن خود ارتباط برقرار کنند، احساسات و هیجانات برانگیخته شده را حس کنند و به تدریج احساس حمایت شدن کرده و حس انرژی کسب کنند، به ویژه در تعامل با یک فیگور درمانی مرد پایدار. درمانگر به عنوان یک ظرف و یک الگو جدید میتواند این امر را تسهیل کند.
اصول و راهبردهای بدن درمانی برای SSD
بدن درمانی فرد را به عنوان یک واحد عملکردی میبیند و هویت عملکردی را همواره در ارتباط با بدن درک میکند. این رویکرد درمانی یکپارچه را ارائه میدهد که تعامل بدن، احساسات، شناخت و رفتار را تصدیق میکند. BPT هدفش “ریشهکن کردن” علائم نیست، بلکه با و از طریق بدن کار میکند تا به پریشانی روانی مرتبط با علائم بپردازد و به دنبال یکپارچگی ظریفتر جنبههای جسمانی و روانشناختی است.
راهبردهای کلیدی و دلایل منطقی شامل موارد زیر است:
- کار در سطح بدن: به ویژه در ابتدا، درمان بر آگاهی بدنی و تجربه احساسات جسمانی تمرکز دارد. این امر زمانی که بیان کلامی احساسات دشوار است، بسیار مهم است. درمانگر در “ارتباط بدن به بدن” شرکت میکند، به نشانههای غیرکلامی و وضعیت بدنی بیمار واکنش نشان میدهد.
- ایجاد اعتماد: درمانگر از همان ابتدا علائم فیزیکی بیمار را جدی میگیرد و تجربه او را تأیید میکند. این امر یک رابطه قابل اعتماد ایجاد میکند که برای احساس درک شدن و ادامه درمان توسط بیمار ضروری است. خود رابطه “تجسم یافته” میشود.
- تجربه دوگانگی (Ambivalence): BPT به بیماران کمک میکند تا دوگانگی ذاتی خود تجسم یافته (داشتن بدن در مقابل بودن بدن) را کشف کنند و دوگانگی کنترل شده را تجربه کنند، که میتواند به آنها کمک کند کنترل سفت و سخت را رها کرده و به انگیزههای خودتنظیمی دسترسی پیدا کنند.
- ارتباط بدن و احساسات: از طریق تمرینات بدنی و آگاهی، بیماران میتوانند ارتباط بین احساسات جسمانی و احساسات زمینهای خود را حس کنند، حتی اگر در ابتدا نتوانند آنها را بیان کلامی کنند. این میتواند منجر به تجربیات جدید و درک اینکه تغییر ممکن است، شود.
- متحرکسازی الگوهای ناخودآگاه: با ایجاد تحریک یا چالش ملایم در سطح بدن در یک رابطه امن، درمانگر میتواند الگوهای رفتاری ناخودآگاه و کنترل سفت و سخت را متحرک کرده و امکان تجربیات و واکنشهای جدید را فراهم کند.
- فعالسازی منابع و خودتنظیمی: BPT با هدف کمک به بیماران برای بازیابی کنترل نسبی بر واکنشهای بدنی خود و حمایت از مقاومت در برابر استرس انجام میشود.
- بیان غیرکلامی و حرکتی: استفاده از حرکت، بداههپردازی و بازآفرینی بدنی حالات روانی، عاطفی و ذهنی به تحریک تجربه آگاهانه و خاطرات نیمهآگاه کمک میکند و منجر به تجربیات بدنی اصلاحی عاطفی میشود.
- توسعه آگاهی: بیماران هدایت میشوند تا از تجربیات بدنی خود آگاهتر شوند، آنها را کلامی کنند و درونیسازی کنند (آنها را معنادار درک کنند). این به آنها کمک میکند تا سطوح شناختی و عاطفی را با حالات بدنی ادغام کنند.
- پتانسیل خودیاری: اصول BPT میتوانند در تمرینات خودیاری انطباق داده شوند، که میتواند در زمینههایی که دسترسی به درمان رسمی گران یا دشوار است، به ویژه ارزشمند باشد. این امر به بیماران این قدرت را میدهد که به خود کمک کنند و توسعه خود را ادامه دهند حتی اگر درمان متوقف شود.
از طریق این رویکردها، بدن درمانی به بیماران کمک میکند تا خود تجسم یافته خود را کشف کنند، وحدت عملکردی بدن، احساسات، روان و رفتار را درک کنند و روشهای جدیدی برای ارتباط با خود و دیگران را تجربه کنند که در سطح بدن آغاز میشود. حتی تغییرات جزئی که از طریق بدن تجربه میشوند، میتوانند امید به تغییرات گستردهتر در زندگی را ایجاد کنند. این روش به عنوان یک رویکرد امیدوارکننده برای درمان اختلالات شکل جسمانی در چین تلقی میشود که با زمینه فرهنگی سازگار بوده و نیازهای واقعی بیماران را برطرف میکند.