چاقی

شهره مرتضایی شمیرانی

دانشجوی دوره پست دکتری سایکوسوماتیک 

   اضافه وزن و چاقی یكی از مسایل مزمن سلامتی است كه عوارض ناشی از آن، باعث كاهش طول عمر فرد می‌گردد و به عنوان دومین عامل قابل پیشگیری از مرگ (بعد از سیگار) معرفی شده است كه وضعیت آن در جامعه، رابطه معنی‌داری با سطح سلامت آن جامعه دارد. چاقی، به زیادی چربی بدن یا توده بدنی بیش از حد با توجه به قد اشاره دارد كه خطر ابتلا به بیماری‌های پزشكی را در فرد افزایش می‌دهد (مارکوس ولاوین، 2013). چاقی از جمله مشکلات اصلی بهداشت و سلامت در دنیای صنعتی امروز محسوب می‌گردد که متاسفانه به دلایلی از جمله تغییر در فرهنگ تغذیه افراد و نیز کاهش تحرک آنها سیر رو به رشدی داشته است (فلگال، کارول، اوگدن و کارتین، 2010).

   به علاوه چاقی و مشکلات ناشی از آن هزینه‌های درمانی سنگینی را برای افراد مبتلا و کل جامعه به همراه دارد. نقاط اوج قضیه در آن است که میزان شیوع چاقی نه تنها در بالغین بلکه در کودکان نیز رو به افزایش است. روشی كه به‌طور گسترده برا‌ی تعریف چاقی پذیرفته شده است‌، شاخص توده بدنی می‌باشد. سازمان بهداشت جهانی محدوده اضافه وزن و چاقی را به ترتیب 9/29-25 و 30> تعریف کرده است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی در سال 2015، 39 درصد بزرگسالان 18 سال به بالا اضافه وزن داشتند و 13 درصد چاق بودند.

   چاقی می‌تواند باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های جسمانی مانند دیابت نوع دو، بیماری‌های قلبی- عروقی، آرتروز، برخی از انواع سرطان، سنگ صفرا، آرتروز، فشار خون و آرتروز گردد (باری، پیترزاک و پتری، 2008). علاوه بر مشکلات مربوط به سلامت، مشکلات روانی که ایجاد می‌شود شامل، ضعف تصویر خود (خودپنداره)، کاهش کیفیت زندگی و خودکارآمدی، اختلالات خلقی و اختلالات شخصیت، حمله وحشت‌زدگی و گذر هراسی نام برد. چاقی یک بیماری مزمن است که اگر مورد مداخله قرار نگیرد علاوه بر بیماری‌های جسمی و روانی، ظرفیت کار و توانایی افراد را کاهش می‌دهد و آنها را در مقابل بیشتر بیماری‌ها، آسیب‌پذیر می‌سازد. بنابراین کاهش فعالیت فیزیکی به دلیل تغییر سبک زندگی در سال‌های اخیر والگوهای نامناسب غذایی، از عوامل اصلی ایجاد چاقی هستند (خداپناه، مرادی، وثوق و خداپناه، 1389).

   چاقی مساله مهمی است که با سلامتی افراد ارتباط تنگاتنگی دارد. یافته‌ها شواهد هشداردهنده‌ای را در زمینه شیوع بسیار بالای چاقی عمومی ارائه می‌دهند. عادات ناسالم مربوط به سبک زندگی، نقش بزرگی در پیدایش این مسأله بهداشت عمومی در جامعه ما دارند. ازاین رو می‌توان گفت که راه‌حل همه‌گیر چاقی نیازمند رویکردهای رفتاری و محیطی برای اصلاح رفتار خوردن و فعالیت جسمی است. چاقی یک اختلال روانی نیست اما در افراد مبتلا به آن، اضطراب و استرس گسترده‌ای ایجاد می‌کند (بیدادیان و بهرامی، 1391). چاقی نه تنها از نظر سلامتی و تاثیرات منفی آن (بروز بیماری‌ها و کاهش کارایی و فعالیت) در بعد جسمی اهمیت دارد، بلکه از لحاظ روانی، اقتصادی و اجتماعی و صرف هزینه‌های پزشکی نیز قابل توجه است (یانگ، وانگ، هسی و چن، 2016). به همین دلیل است که امروزه درمان‌ها روانشناختی به عنوان خط اول درمان چاقی استفاده می‌شود، چرا که با تغییر سبک زندگی و عادات زندگی می‌توان تغییرات مناسب در رفتارهای مرتبط با خوردن را تحت تاثیر قرار داد، لذا درمان‌های مختلف روانشناختی نیازمند آن است تا بررسی‌های بیشتر به منظور دستیابی به بهترین عملکرد در راستای درمان چاقی انجام شود. به همین خاطر در این پژوهش، پژوهشگر بر آن است که به تعیین تفاوت اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه درمانی شناختی- رفتاری بر عادات زندگی، رفتار خوردن آشفته و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت در زنان مبتلا به چاقی بپردازد.

   امروزه مسأله چاقی به صورت یكی از مشكلات اساسی زندگی انسان قرن بیست و یكم درآمده است و دارای سابقه‌ای تاریخی بالغ بر بیست هزار سال می‌باشد. براساس گروهی از محققان، تغییر در نوع زندگی بشر و نیز تغییر در عادات غذایی انسان‌ها در دوران پالئولیتیك، عامل گسترش چاقی در افراد بشر است. در این دوران، انسان‌ها به تدریج دست از كوچ‌نشینی و مهاجرت برداشته و در نواحی مساعد از نظر آب و هوا سكنی گزیدند. این مسأله، خود به تنهایی نقش مهمی در كاهش فعالیت فیزیكی انسان‌ها در آن دوران داشت. اقامت دائم در نواحی حاصل‌خیز، از سوی دیگر موجب رونق كشاورزی در این نواحی گشت و این مسأله نیز موجب تغییر قابل ملاحظه‌ای در عادات غذایی انسان‌ها گشت. به این صورت که غذاهای سرشار از پروتئین كم‌كم جای خود را به غذاهای دارای كربوهیدرات بالا دادند. درنتیجه كاهش فعالیت فیزیكی و روی آوردن به مصرف غذاهای دارای مقادیر بالای كربوهیدرات، موجبات بروز چاقی در انسان‌ها را آماده ساخت. در متون پزشكی كهن مصریان باستان، بارها و بارها به چاقی اشاره شده و از چاقی به‌عنوان نوعی بیماری یاد كرده‌اند (ملاحی، تقی‌زاده و رحمانیان، 1395).

   همچنین در متون پزشكی چین باستان نیز از چاقی به‌عنوان یكی از علل كاهش طول عمر انسان اشاره شده است. هندیان قدیم نیز چنین تلقی می‌نمودند که فعالیت فیزیكی و رژیم غذایی مناسب از اصول اولیه زندگی سالم است (مقدس‌زاده، 1389). بقراط كه او را پدر علم پزشكی می‌دانند، بروز مرگ‌های ناگهانی در افراد چاق را بیش از افراد عادی ذكر كرده است. وی به افرادی كه قصد كاهش وزن داشتند توصیه می‌كرد، قبل از مصرف غذا به تمرین های ورزشی پرداخته و بلافاصله پس از اتمام غذا در حالیكه هنوز در حال نفس نفس زدن می‌باشند، غذای خود را صف نمایند. علاوه برآن، وی برای كاهش وزن افراد چاق از رژیم های غذایی سرشار از چربی استفاده می‌کرد و معتقد بود كه فرد چاق با مصرف زیاد غذاهای پر چرب، كم كم از این قبیل غذاها خسته شده و دست از پر خوری بر می‌دارد. ضمنا به افراد چاق توصیه می‌نمود كه یك نوبت در روز غذا بخورند، بر روی تخت خواب های سخت بخوابند و بدون كفش راه بروند (وایت مر، گاندرسون، بارت- کونر، کوسنبری و یاف، 2008).

   سازمان بهداشت جهانی (2015)، اضافه وزن و چاقی را به این صورت تعریف می‌کند که تجمع غیرطبیعی و بیش از حد چربی که سلامتی را به مخاطره می‌اندازد. با درنظر گرفتن متن بازنگری شده پنحمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، چاقی و اضافه وزن به تجمع زیاد چربی در بدن اطلاق می‌شود. براین اساس، در افراد سالم چربی بدن حدود 25 درصد وزن بدن زنها و 18 درصد وزن بدن مردها را تشکیل می‌دهد و اضافه وزن به وزن بالاتر از نُرم مرجع می‌گویند (کاپلان و سادوک و روئیز، ترجمه رضاعی، 2015).

   در طبقه‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها، چاقی ساده به‌عنوان یک بیماری جسمانی گنجانده شده است. بااین وجود، در چهارمین مجموعه تشخیصی و آماری اختلالات روانی نیامده است. زیرا اثبات شده است که چاقی با یک نشانگان روانی یا رفتاری مرتبط است (کاپلان و سادوک، 2017). علاوه برآن، فربهی اختلال روانی نیست و به ندرت می‌توان درمان آن را در حیطه کار روان پزشکی طبقه‌بندی کرد. نخستین گام در تعریف و ارزیابی چاقی، طبقه بندی آن بر اساس نمایه توده بدنیاست که از تقسیم وزن (به کیلوگرم) بر مجذور قد (به متر) به دست می‌آید. بر این اساس، افراد دارای25BMI (kg/m 2 )> مبتلا به اضافه وزن و افراد دارای30 BMI (kg/m 2)> چاق محسوب می‌شوند (جی، ماهان و اسکات استامپ، 2008). همچنین دور کمر مقیاس مهمی از خطر چاقی است؛ به این صورت که دور کمر بالاتر از 35 اینچ در زنان و بالاتر از 40 اینچ در مردان را به‌عنوان عامل خطر در نظر می‌گیرند. اندازه دور کمر، شاخص عملی (کاربردی) برای چاقی شکمی است و شواهد حاکی از آن است که چاقی شکمی خطر بالاتری نسبت به چاقی طبیعی می‌باشد (حکم آبادی، بختی، ناظمی، مشیریان فراحی، 1393).

   برخی مطالعات نشانگر آن هستند که افراد چاق ممکن است در عملکردهای شناختی، مانند زمان واکنش، هوشیاری و توجه و داوری فوری کلمات، یاد آوری تأخیری، توجه انتخابی آسیب بیشتری تجربه کنند. برخی پژوهش‌ها نیز به رابطه بین کارکردهای اجرایی ضعیف با چاقی اشاره می‌کند (گانستاد و همکاران، 2007؛ جراس و همکاران، 2008). در مطالعه‌ای نشان داد شد که تورش توجه خوراکی در رژیم گیرندگان، بیش از افراد عادی است و هر چه قدر وزن افراد بیشتر باشد، تورش آن‌ها برای خوراکی‌های پر کالری نیز بیشتر است (مقدس‌زاده، 1389).

شیوع چاقی

   امروزه شیوع چاقی به یک نگرانی رو به رشد و گسترش تبدیل شده است. گزارش‌های مربوط نشان می‌دهند که در ایالات متحده 34% از بزرگسالان دچار اضافه وزن هستند و 27% چاق هستند و این نرخ 50% بیشتر از 30 سال گذشته است (هایِز، 2004). بررسی زمینه‌یابی سازمان سلامت و تغذیه نیز، نشان می‌دهد که شیوع اضافه وزن از سال‌های 1998- 1994 تا 2000 – 1999 به 5/64% و شیوع چاقی به 5/30% رسیده است. به‌طوری که اکنون، قریب به بیش از 300 میلیون فرد چاق و بیش از یک میلیارد مبتلا به اضافه وزن در سراسر دنیا وجود دارد (هایز، 2004). سازمان بهداشت جهانی (2009) برآورد کرده است که در سال 2015، نزدیک به 2/3 میلیارد بزرگسال مبتلا به اضافه وزن، بیش از هفتصد میلیون نفر چاق و نیز  4/2 % جمعیت فوق چاق می‌شوند. این مورد نیز باید در نظر گرفته شود که درمان قطعی افراد چاق بسیار دشوار است. بااین حال، کاهش وزن پایدار این گروه از افراد باعث بهبودی شایان توجه در بیماری‌های ناشی از چاقی، افزایش کیفیت زندگی و افزایش طول عمر می‌شود.

   در کشور ما نیز، به احتمال زیاد چاقی درصد بالایی از گروه‌های مختلف سنی و جنسی را شامل می‌شود. به این صورت که، مطالعات کشوری که به منظور ارزیابی عوامل خطرساز بیماری‌های غیرواگیر صورت گرفته است، نشان داد، 37 درصد مردان و 48 درصد زنان ایرانی مبتلا به اضافه وزن گزارش شده‌اند. براساس تحقیقات انجام شده، حدود 60 تا 70% افراد بالای 20 سال در ایران دچار اضافه وزن هستند و همه‌ساله مبالغ هنگفتی صرف درمان پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم آن می‌شود. ضمنا چاقی در طبقه اجتماعی اقتصادی پایین، 6 بار شایع‌تر از زنان طبقه اجتماعی اقتصادی بالا است. این نکته نیز حائز اهمیت است که کنترل رفتار خوردن، پیچیده بوده و موضوعی است که تحت تأثیر فرایند فیزیولوژیکی، فرآیندهای محیطی خودالقایی و تلاشهای خودکنترل گرانه است (بلوندل وگلیت، 2001). همچنین، خصوصیات فرهنگی که افراد را نسبت به فعالیت‌های فیزیکی دلسرد می‌کند و عادات خاص خوردن ممکن است شیوع چاقی را افزایش دهند. تعداد زیادی از مطالعات دیگر نیز، تفاوت‌هایی را بین رفتارهای خوردن افراد چاق و غیر چاق گزارش می‌کنند (توگو، اوسلر، سورنسن و هیتمن، 2001).

   چاقی به عنوان یک بیماری همه‌گیر جدید، جمعیت جهانی را تحت تاثیر قرار داده است، مردم چاق نسبت به بیماری‌های مختلفی از جمله بیماری‌های قلبی- عروقی، دیابت و … آسیب‌پذیرترند، که این بیماری‌ها نه تنها امید به زندگی را کاهش می‌دهند؛ بلکه کیفیت زندگی را نیز تضعیف می‌کنند (اسیماکپلوس، 2012).

   اختلال در متابولیسم چربی، اغلب خود را به صورت بیماری مزمن چاقی نشان می‌دهد. سازمان بهداشت جهانی (۲۰۱3) چاقی را به عنوان تجمع بیش از حد و یا غیرطبیعی چربی که ممکن است به سلامتی صدمه بزند، تعریف می‌کند. به بیان ساده‌تر چاقی نتیجه خوردن بسیار زیاد و تحرک بسیار کم از. چاقی بیماری مزمنی است که به علت نامتعادل بودن میزان دریافت انرژی (از راه غذا) و میزان مصرف یا سوخت انرژی (درنتیجه فعالیت بدنی) به وجود می‌آید. درواقع چاقی یک اختلال پیچیده نظم جویی اشتها و سوخت و ساز مواد غذایی در تبدیل به انرژی است که توسط عوامل زیست‌شناختی خاص کنترل می‌گردد (خبیر، کرم‌بخش، محمدی، 1396). شیوع اضافه وزن و چاقی در بزرگسالان و کودکان به میزان نگران کننده‌ای رسیده است. این روند در شیوع اضافه وزن و چاقی به‌طور پیوسته در حال افزایش بوده و توقفی نداشته است (بیدادیان و بهرامی احسان، 1292). این شیوع نگران کننده کشور‌های توسعه یافته و حتی فقیرترین کشورها را هم تحت تأثیر قرار داده است. سازمان بهداشت جهانی هشدار داده است که کشورهای درحال توسعه هدف بعدی بار بزرگ چاقی و دیابت خواهد بود (پرنتیس، ۲۰۰۶).

سبب‌شناسی چاقی

   براساس آن‌چه محققان بیان می‌کنند، عوامل مختلفی در بروز چاقی دخیل هستند. به این صورت که گروهی بر عوامل زیست شناختی و دسته ای بر میزان فعالیت‌های جسمی تأکید می‌نماید. از سوی دیگر، عوامل روانشناختی و برخی از داروها نیز در سبب شناسی چاقی مهم می‌باشند. درنتیجه، می‌توان چنین گفت، که عوامل مختلفی در تعامل با هم بستر چاقی رافراهم می‌کنند. اغلب محققان معتقدند، چاقی مسأله پیچیده‌ای است که می‌تواند با عوامل سوخت و سازی، تغذیه ای و روانی- اجتماعی ارتباط داشته باشد . بااین حال، چاقی احتمالاً اختلال واحدی نیست؛ بلکه متشکل از مجموعه اختلال‌هایی است که چاقی مشخصه اصلی آن هاست. به همین دلیل نیز یک نظریه نمی‌تواند به تنهایی برای درمان این پدیده مورد استفاده قرار گیرد (جی، ماهان و اسکات استامپ، 2008).

عوامل زیست شناختی و ژنتیک

   بنابر نظریه‌ای، هشدار متابولیک برای گیرنده‌ها در هیپوتالاموس پس از خوردن ممکن است مختل شود. به طوری که احساس گرسنگی دوام یافته و شخص به خوردن ادامه می‌دهد. مهم‌ترین فرضیه‌ها چنین بیان می‌کند که چاقی، ناشی از نابهنجاری‌های ژنتیک در پروتئینی به نام لپتین است که بر هیپوتالاموس فرد اثر گذاشته و از این طریق تناسب بین انرژی دریافتی و مصرفی را برهم می‌زند (وادن و همکاران، 2009).

   براساس برخی شواهد دیگر، دستگاه اعصاب مرکزی، به ویژه نواحی هیپوتالامیک جانبی و شکمی- میانی، مصرف غذا را در پاسخ به تغییر نیاز به انرژی تنظیم اختصاصی مورد استفاده قرار می‌دهد. این نقطه تنظیم در افراد مختلف یکسان نیست و بستگی به قد وساختمان بدنی افراد دارد (سادوک و سادوک، ترجمه پور افکاری، 1390). ضمنا علاوه بر بسیاری از هورمون‌ها و عوامل عصبی درگیر در تنظیم وزن بدنی که از طریق وراثت تعیین می‌شوند، میزان سلول‌های چربی و اندازه آن‌ها و نیز نحوه توزیع چربی در بدن را ژن‌ها تعیین می‌نمایند. بنابراین وراثت یکی از عوامل مهم در چاقی محسوب می‌شود (جی، ماهان و اسکات استامپ، 2008).

فعالیت جسمی

    در جوامع مرفه، کاهش چشمگیر فعالیت جسمی نقش مهمی در افزایش چاقی ایفا می‌کند. بدیهی است که بی تحرکی مصرف انرژی را محدود می‌کند؛ هر چند، به دنبال افزایش مصرف انرژی در گستره وسیعی از نیازهای انرژی، مصرف غذا افزایش می‌یابد، زمانی که فعالیت جسمی به کمتر از یک سطح حداقل نزول می‌کند، مصرف متناسب با آن کاهش نمی‌یابد (کاپلان و سادوک، 2017).

   فعالیت جسمانی به معنی حرکت بدنی است که انرژی مصرف می‌کند، و به دو دسته فعالیت‌های روزمره و فعالیت ورزشی تقسیم می‌شود. از دیدگاه سلامتی فعالیت بدنی باید متوسط یا شدید باشد و حداکثر ۳۰ دقیقه در روز باشد.

   در تعریفی جامع‌تر فعالیت ورزشی یک نوع فعالیت بدنی است که آمادگی جسمانی و سلامت عموم را حفظ می‌کند و یا افزایش می‌دهد و به‌ویژه عضلات و سیستم قلبی-عروقی را دگیر می‌کند و به کاهش یا حفظ وزن کمک می‌کند و گاهی جنبه تفریح دارد. دفعات و نظم در فعالیت ورزشی به سیستم ایمنی کمک می‌کند و جلوگیری از شیوع بیماری‌هایی از قبیل بیماری‌ قلبی، قلبی-عروقی، دیابت نوع۲ و چاقی مؤثر است، همچنین به سلامت ذهن کمک می‌کند و برای جلوگیری از افسردگی و بهبود اعتماد به نفس مفید است (رصدخانه ملی چاقی، 2009).

   درکل ورزش‌ها شامل؛ هوازی، بی‌هوازی، قدرتی و چابکی می‌باشد. با این حال فعالیت جسمانی در سبک زندگی کودکان و نوجوانان بسیار مهم است و ممکن است به اشکال مختلف،‌شامل بازی آزاد و ورزش، تربیت بدنی در مدرسه و ورزش‌های سازمان یافته آشکار شود (بیات، صارمی و شوندی، 1389). گرچه فعالیت بدنی به طور مسلم بخشی از برنامه تمرینی است، ‌اما همه فعالیت‌های جسمانی ضرورتا به‌عنوان تمرین تلقی نمی‌شود. تمرین ورزشی به معنی تمرین منظم و نظام‌دار فعالیت‌های بدنی، مثل ورزش‌های سوئدی، ‌وزنه‌برداری، دویدن و فعالیت‌های ورزشی و گروهی انجام شده با شدت‌های خاص و در دوره‌های زمانی معین است. ورزش نوعی از فعالیت جسمانی است که دارای برنامه و ساختار است. پرورش اندام، ورزش‌های هوازی و بازی‌های تیمی و… مثال‌هایی از ورزش‌اند (جانسون و کنی، 2010).

داروها

   بررسی‌ها حاکی از آن هستند که برخی از داروهای ضد روان پریشی غیرمعمول به ویژه اولانزاپین، کلوزاپین و کوییتابین عوارض جانبی بر افزایش وزن دارند. در بین داروهای تثبیت کننده خلق، لیتیوم و والپروات، کاربامازپین و نیز مصرف طولانی مهار کننده‌های بازجذب سروتونین موجب افزایش وزن می‌گردند. فلووکستین نیز، ممکن است در ابتدا موجب کاهش وزن شود (کاپلان و سادوک و روئیز، ترجمه رضاعی، 2015).

عوامل روانشناختی

   بااین که عوامل روانشناختی در پیدایش چاقی اهمیت اساسی دارد، هنوز معلوم نیست که این عوامل چگونه باعث چاقی می‌شوند. به هرحال، مکانیزم‌های تنظیم غذا نسبت به تأثیرات محیطی حساس‌اند و مشخص شده است که عوامل فرهنگی، خانوادگی و سایکودینامیک نیز همگی در پیدایش چاقی نقش ایفا می‌کنند. بسیاری از پژوهشگران سوابق خانوادگی خاص، عوامل زمینه‌ساز، ساختارهای شخصیتی و تعارضات ناخودآگاه را به‌عنوان عامل چاقی معرفی می‌کنند. ولی افراد چاق ممکن است در هر زمینه خانوادگی آشفته‌ای رشد کرده باشند و به هرنوع اختلال روانی قابل تصوری مبتلا شده باشند. درنتیجه این افراد ممکن است از لحاظ هیجانی دچار اختلال بوده و به علت دسترسی به مکانیسم پرخوری در محیط، یاد گرفته‌اند که از پرخوری به‌عنوان وسیله‌ای برای مدارا با مشکلات روان شناختی بهره جویند. برخی از بیماران نیز ممکن است پس از طبیعی شدن وزن بدن، هیچ نشانه‌ای ازاختلال روانی جدی نشان ندهند؛ چون از مکانیسم‌های قبلی مدارا استفاده می‌کنند (سادوک و سادوک، ترجمه پور افکاری، 1390).

تغذیه

   تغذیه پایه و اساس عملکرد جسمانی را تشکیل می‌دهد، زیرا علاوه بر فراهم کردن سوخت برای اعمال زیستی، مواد شیمیایی مورد نیاز برای استخراج و استفاده از انژی بالقوه موجود در این سوخت را نیز مهیا می‌کند. غذا همچنین تامین کننده عناصر ضروری برای تشکیل بافت جدید و ترمیم یاخته‌های موجود است (دیویس، 2013).

   روش‌های مناسب تغذیه می‌تواند عملکرد بدن را بهبود بخشد. مواد مغذی انرژی‌زا شامل کربوهیدرات‌ها، چربی‌ها و پروتئین‌ها هستند که به عنوان سوخت برای واکنش‌های بیولوژیک به شمار می‌روند. ویتامین‌ها و مواد معدنی نیز کاتالیز کننده این واکنش‌ها هستند. آب هم حلالی در بدن ات که این واکنش‌ها در آن صورت می‌گیرد. نقش آب وقتی این واکنش‌ها حرارت بدن را بالا می‌برند،‌خنک کردن بدن است. تمامی مواد مغذی اساسی باید به مقدار مورد نیاز تامیین شوند تا بدن بتواند به طور کارآمد به ویژه در ورزش و فعالیت‌های بدنی به کار بپردازد. بدن در درجه اول، مواد مغذی را از طریق فرآورده‌های غذایی به دست می‌آورد؛ با این حال در برخی موارد هم ممکن است این نیاز با مکمل‌های نغذیه‌ای تامین شود. دستگاه گوارش سبب تجزیه غذاها به اجزای کوچک‌تر و تغییر آنها به مواد قابل جذب می‌شود. سپس سلول‌های بدن از مواد جذب شده برای تمامی واکنش‌های متابولیک که شامل تولید انرژی است، استفاده می‌کنند. برخی از غذاهایی که امروز می‌خورید،‌ بخشی از بدن شما در آینده خواهند شد (رصدخانه ملی چاقی، 2009).

   فعالیت بدنی نقش مهمی در کسب و حفظ تندرستی مناسب دارد. فعالیت بدنی همچنین می‌تواند وضعیت تغذیه فرد را نیز ارتقا بخشد. برای اولین بار در سال ۱۹۹۵، یکی از پیشنهادهای تغذیه‌ای برای آمریکایی‌ها در قالب ایجاد تعادل بین غذای مصرقی با بعالیت بدنی به منظور حفظ یا کنترل وزن در نظر گرفته شد. در ایالات متحده، رئیس انجمن ورزش و آمادگی جسمانی و مرکز کنترل بیماری‌ و پیشگیری به طور مشترک گزارشی از بیانیه پزشکی در سال ۱۹۹۶ ارائه کردند که عنوان آن «فعالیت جسمانی و تندرستی» نام داشت. این گزارش اشاره می‌کرد که مردم در تمامی سنین می‌توانند کیفیت زندگی خود را از طریق فعالیت بدنی مستمر و معتدل بهبود بخشند. بنابراین،‌فعالیت بدنی به همراه تغذیه مناسب به مردم کمک می‌کند تا تندرستی را کسب نموده و حفظ کنند و همچنین خطر بیماری‌های مزمن را کاهش می‌دهد. درواقع، این همان چیزی است که بقراط در ۴۸۰ سال قبل از میلاد مسیح تشخیص داده و اظهار کرده بود: «خوردن به تنهایی برای تندرستی کافی نیست». ترکیب فعالیت بدنی و تغذیه مناسب به همراه توجه به سایر عوامل می‌تواند در حفظ و بهبود تندرستی بسیار مؤثر باشد و چنانچه هرگونه کمبود در وضعیت تغذیه یا فعالیت بدنی وجود داشته باشد منجر به بیماری خواهد شد  (آگاه‌هریس، موسوی، جان بزرگی، برقی ایرانی، 1392).

وضعیت اقتصادی واجتماعی

   اقتصاد فاکتور مهم و پیش‌بینی کننده‌ای بر الگو‌های خوردن است. رژیم غذایی افرادی که در گروه‌های پایین اقتصادی-اجتماعی هستند بطور ویژه‌ای جذب انرژی بالایی از غذاهایی چون:

فرآورده‌های گوشت قرمز، شیر پرچرب، چربی‌ها، شکر،‌مربا، سیب‌زمینی و حبوبات و مصرف کمتر سبزیجات، میوه و نان گندم است. در مقابل کودکان و نوجوانانی که به طور نسبی خانواده‌های با سطح اقتصادی بالاتری دارند، غذایشان بیشتر شامل چربی‌های غیراشباع، پروتئین، سبزیجات، کلسیم و آهن است، و مصرف غذاهای آماده در بین آنها کمتر است. محققان دیگری گزارش داده‌اند که بیش از ۴۰ درصد از کودکان با اقتصاد پایین مقدار توصیه شده مصرف میوه و سبزیجات در روز را رعایت نمی‌کنند (ایچن، لنت، گلدباچر و فاستر، 2013).

   خانواده‌هایی با سطح اقتصاد و تحصیلات پایین تفاوت بارزی را نسبت به خانواده‌های با سطح بالای اقتصادی و اجتماعی در ارتباط با چاقی نشان داده‌اند (رصدخانه ملی چاقی، 2009).

   سازمان سلامت عمومی در سال ۲۰۰۰ نشان داده است که در نوجوانان از خانواده‌های با سطح اقتصادی پاین احتمال اضافه وزن دوبرابر است. در تحقیقی در ۱۹۹۹، پارسونز و همکارانش وجود ارتباط بین حالت‌های اقتصادی-اجتماعی و چاقی را نشان دادند. در تحقیق طولانی مدت دیگری گوردن لارسن و همکاران (۲۰۰۳)، نتیجه خیلی متفاوتی گرفتند. آنان دریافتند که نگهداری نوجوانان در محیط‌های همسان و تغییر در سطح اقتصادی و تسهیلات به تنهایی تاثیر منحصر به فردی روی اختلاف در شیوع اضافه وزن دارد. نتایج شان پیشنهاد می‌کند که تلاش برای کاهش اضافه‌ وزن در بین گروه‌های اقتصادی متفاوت باید مورد‌ توجه قرار بگیرد، و همچنین جدای از اقتصاد و تحصیلات،‌ تمرکز روی فاکتورهای دیگر از قبیل فاکتورهای محیطی، بیولوژیکی و فرهنگی-اجتماعی نیز مهم است و باید تحقیقات بیشتری برای روشن شدن این ارتباط صورت بگیرد (سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۱3)

کاربرد درمان شناختی-رفتاری در درمان چاقی

   تعداد زیادی از افراد، خیلی سریع وزنی را که در ابتدا از دست داده اند و یا حتی بیـشتر از آن را دوباره بدست می‌آورند. تلاش برای کم کردن وزنی که دوباره اضافه شده است، از همه جهت مانند تلاش‌هایی که قبلا برای رﮊیم گرفتن انجام می‌گرفت، ناموفق می‌شود. به‌همین جهت، چرخه نامطلوبی از افزایش و کـاهش وزن شـکل می‌گیرد که چنین درمانی از لحاظ روانشناختی بسیار سودمند‌تر از اسـتراتژی‌های افراطـی کـاهش وزن می‌باشد (ناتا و همکاران، 2001). حفظ وزن کاهش یافته نیز، بااستفاده از این روش امکان‌پذیر می‌شود (استاره و همکاران، 2007). یکی دیگر از علل مهمتر درمان چاقی، با استفاده از شناخت درمانی تأثیر شناخته شده طـولانی مدت آن و یا توانایی آن در جلوگیری از برگشت مجدد چاقی است (بک، 2005؛ هالون ، 2006). از چشمگیرترین یافته‌های حاصل از تحقیق بر روی درمان شناختی انواع اختلالات، این است کـه درمان شناختی-رفتاری آثار پایداری دارد که حتی پس از پایان درمان نیز باقی می‌مانند. علاوه برآن، بسیاری از درمان‌ها از جمله دارو درمانی، فقط تا زمانی اثر درمانی دارند که ادامه پیدا کرده یا حفظ شوند. ازطرفی دیگر، آثار پایدار شناخت درمانی بعد از درمان نیز ادامه پیدا می‌کنندیعنی شناخت درمانی از خطر بازگشت علائم در اختلالات مـزمن می‌کاهد. این اثر سودمند شناخت درمانی در مورد چندین اختلال مانند اختلال خوردن ثابت شده است (آقاگدی و اعتمادی، 1393).

   طرحواره ناسازگارانه خاص و عقاید مخرب در مورد تصویر بدنی، خلق افسرده، اهداف وزنی غیر واقعی، نقش نامتناسب وزن و شـکل در خود‌ارزیابی‌ و کنترل بر روی خوردن، مشخصه اختلال چاقی و افرادی است که دچار اضافه وزن هستند. تغییر دادن و مقابله با این عقاید و طرح واره‌های ناسازگارانه مربوط به بدن و خوردن می‌تواند به ما این توانایی را بدهد که الگوی خوردن سالم‌تری را دنبال کنیم. درنتیجه، پس از یک کاهش وزن موفقیت آمیز، احتمال برگشت دوباره اضافه وزن نیز کاهش می‌یابد (آقاگدی و اعتمادی،1393)

منابع:

آقاگدی، پریسا؛ اعتمادی، احمد. (1393). اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس‌های اختلالات خوردن دانش‌آموزان دختر. دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی شناخت اجتماعی، ویژه‌نامه: 44- 58.

آگاه هریس، مژگان؛ موسوی، الهام؛ جان بزرگی، مسعود؛ برقی ایرانی، زیبا. (1392). اعتبار و روایی مقیاس خود اثربخشی ورزش کردن در افراد دارای اضافه وزن و چاق. روانشناسی سلامت، 1(5):34-47.

بیات، ندا؛ صارمی، عباس؛ شوندی، نادر. (1389). اثر 12 هفته تمرین هوازی بر سطح سرمی گرلین، لپتین و کیفیت خواب مردان چاق و دارای اضافه وزن. پایان نامه کارشناسی ارشد تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ارا

بیدادیان، مریم؛ بهرامی‌احسان، هادی؛ پورشریفی، حمید؛ زهرایی، شقایق. (1392). طراحی و ارزیابی الگوی پیش‌بینی نگهداری وزن در زنان مبتلا به چاقی. فصلنامه روانشناسی سلامت، 8: 22-93.

حکم آبادی، محمد ابراهیم؛ بختی، مجتبی؛ ناظمی، محسن؛ مشیریان فراحی، سیده مریم .(1393). ارتباط بین شاخص توده بدنی، افسردگی و سن در افراد مراجعه‌کننده به مرکز بهداشتی درمانی. مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، 22(1): 130-138.

خبیر، لیلا؛ کرم‌بخش، گلسا؛ محمدی، نوراله. (1396). رابطه تکانشگری با شاخص توده بدنی ‌و ‌نقش میانجی‌گری اعتیاد به مواد غذایی. مجله روانشناسی سلامت، 4(24): 106-119.

خداپناه، مژده؛ علیرضا، مرادی؛ وثوق، سیمین؛ خداپناه، مژگان. (1389). عملكرد افراد مبتلا به چاقی در كاركردهای اجرایی (بازداری). مجله روانشناسی بالینی، 2(1): 58-51.

سادوک، بنجامین؛ سادوک، ویرجینا. (2007). چکیده روانپزشکی بالینی. ترجمه: پورافکاری، نصراله. (1390). شهراشوب: تهران

مقدس‌زاده، مسعود. (1389). اثربخشی برنامه آموزش کنترل توجه بر کاهش تورش توجه و محرك‌های خوراکی و شاخص‌های بهبود در افراد مبتلا به اضافه وزن تحت رژیم درمانی. پایان‌نامه کارشناسی روانشناسی ، دانشگاه فردوسی.

ملاحی، مرجان؛ تقی‌زاده، محمد احسان؛ رحمانیان، زهرا. (1395). اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) بر وزن، تصویر بدنی خودپنداره زنان چاق. پایان‌نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه پیام نور تهران.

  • Assimakopoulos K, Panayiotopoulos S, Iconomou G, Karaivazoglou K, Matzaroglou C, Vagenas K. (2012). Assessing sexual function in obese women preparing for bariatric surgery. Obes Surg, 16(8):1087-91.
  • Barry D, Pietrzak RH, Petry NM. (2008). Gender differences in associations between body mass index and DSM-IV mood and anxiety disorders: results from the National Epidemiologic Survey on Alcohol and Related Conditions. Ann Epidemiol, 18(6): 458-466.
  • Beck AT. (2005). The state of cognitive therapy: A 40­year retrospective. Archives of General Psychiatry, 62: 953­959.
  • Blundell JE, Gillett A. (2001). Control of food intake in the obesity Research, 9(4): 2635-2705.
  • Davis C. (2013). Compulsive overeating as an addictive behavior: overlap between food addiction and Binge Eating Disorder. Current Obesity Reports, 2: 171–178.
  • Eichen, DM, Lent MR, Goldbacher E, Foster GD. (2013). Exploration of “food addiction” in overweight and obese treatment-seeking adults. Appetite, 67: 22–24.
  • Flegal KM, Carroll MD, Ogden CL, Curtin LR. (2010). Prevalence and trends in obesity among
  • Gee M, Mahan LK, Escott-Stumps S. (2008). Weight Management. In K. Mahan & S. Escoot-stum (Eds), Krause’s food and nutrition therapy (International ed, 532-556). Missouri: Saunder.
  • Gunstad J, Paul R, Cohen RA, Tate DF, Spitzangel MB, Gordon E. (2007). Elevated body mass index is associated with executive dysfunction in otherwise healthy adults. Comprehensive Psychiatry, 48(1): 57-61.
  • Hayes S. )2004. (Improving Diabetes Self-Management Through Acceptance, Mindfulness, and Values: A Randomized Controlled Trial. Journal of Consulting and Clinical Psychology Copyright 2007 by the American Psychological Association7, 5(2): 336–43.
  • Hollon SD, Stewart MO, Strunk D. (2006). Enduring effects for cognitive behavior therapy in the treatment of depression and anxiety. Annu Rev Psychol, 57: 285–315.
  • Johnson PM, Kenny PJ. (2010). Addiction-like reward dysfunction and compulsive eating in obese rats: Role for dopamine D2 receptors. Nat Neurosci, 13(5): 635-641.
  • Kaplan H, Sadock B (Eds.). (2017). Comprehensive textbook of psychiatry, 10th ed. Baltimore: Olters Kluwer Health.
  • Marcus MD, Levine MD. (2013). Cognitive behavioral interventions in the management of severe pediatric obesity. Cogn Behav Pract, 10(2): 147-56.
  • Nauta H, Hospers H, Jansen A. (2001). One­year follow­up effects of two obesity treatments on psychological well­being and weight. British Journal of Health Psychology, 6: 271–84.
  • Prentice AM. (2006). The emerging epidemic of obesity in developing countries. Int J Epidemiol, 35(1): 93-9.
  • Stahre L, Tarnell B, Hakanson CE, Hallstrom T. (2007). A randomized controlled trial  of  two  weight­reducing  short­term  group  treatment  programs for obesity with an 18­month follow­up. Int J Behav Med, 14: 48– 55.
  • Togo P, Osler M, Sorensen TI, Heitmann BL. (2001). Food intake patterns and body mass in deinobserational studies. International Journal of Obesity and Related Metabolic Disorders, 25: 1741-1751.
  • Wadden TA, Brownell KD, Foster GD. (2009). Obesity: Responding to the global epidemic. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 70(3): 510-525.
  • Whitmer RA, Gunderson EP, Barrett-Connor E, Quesenbery JCP, Yaff K. (2008). Obesity in middle age and future risk for dementia: a 27 years longitudinal population based study.
  • World health organization. (2013). Research for universal health coverage: World health report 2013.
  • Yang RJ, Wang E, Hsieh YS, Chen MY. (2016). Irregular breakfast eating and health status among adolescents in Taiwan. BMC Public Health, 6(1):295.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Buttonارتباط با ما