صفحه اصلی / دانش / تقویت کیفیت زندگی و خودکارآمدی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس: نوید روش بازنگری خود

تقویت کیفیت زندگی و خودکارآمدی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس: نوید روش بازنگری خود

مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری خودایمنی و پیشرونده پیچیده است که سیستم عصبی مرکزی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این بیماری منجر به طیف گسترده‌ای از علائم می‌شود که در افراد مختلف بسیار متفاوت است، چرا که ضایعات یا پلاک‌های وسیعی در مغز یا نخاع تشکیل می‌شوند. در حالی که علل دقیق آن هنوز در دست بررسی است، تحقیقات نشان می‌دهند که MS یک وضعیت چند عاملی است که تحت تأثیر ژنتیک، ویروس‌ها، عوامل محیطی مانند کمبود نور خورشید و ویتامین D، استرس، نقص ایمنی و سیگار کشیدن قرار می‌گیرد. زندگی با MS اغلب چالش‌های قابل توجهی را به همراه دارد، بر سلامت جسمی و روانی تأثیر می‌گذارد، تعاملات اجتماعی را محدود می‌کند و انجام روال روزمره را دشوار می‌سازد. این بیماری معمولاً در سنین 20 تا 40 سالگی ظاهر می‌شود که یک دوره حیاتی برای توسعه فردی، اجتماعی و شغلی است و این موانع را به ویژه بر کیفیت زندگی (QOL) مؤثر می‌سازد. 

یک جنبه کلیدی در مدیریت بیماری مزمن مانند MS، درک بیمار از توانایی‌های خود هنگام مواجهه با عدم قطعیت و ناتوانی‌های ذاتی بیماری است. مطالعات همبستگی بین خودکارآمدی بالاترباور به توانایی موفقیت در موقعیت‌های خاص یا انجام یک کار – و سازگاری بهتر با بیماری را نشان می‌دهند که اغلب منجر به کاهش بیماری روانی در میان بیماران می‌شود. تحقیقات در زمینه درمان‌های روانشناختی برای بیماران MS نشان می‌دهد که چنین مداخلاتی می‌تواند در کاهش افسردگی و بهبود همزمان QOL و خودکارآمدی مفید باشد. 

یکی از مداخلات روانشناختی امیدوارکننده، روش بازنگری خود (self-review technique) است که توسط پورحسین (2010) معرفی شده است. این روش ریشه در نظریه شناختی بک و تحقیقات آلبرت الیس دارد. ایده اصلی آموزش راهی صحیح به بیماران برای مواجهه با افکارشان است، کمک به آن‌ها تا ارزیابی‌های غیرواقعی و منفی از خود و توانایی‌هایشان را با درک‌های دقیق‌تر جایگزین کنند. با کاهش شدت هیجانی مرتبط با وقایع یا ویژگی‌های منفی، اضافه کردن معنای مثبت به توانایی‌های واقعی و بالقوه، و تمرکز بر تعریف‌های مثبت از خود، این روش با هدف تغییر مثبت درون‌مایه شناختی بیمار انجام می‌شود. همچنین ممکن است به کاهش سوگیری‌های حافظه منفی کمک کند. 

تحقیقات قبلی با استفاده از این روش اثرات مثبتی را در گروه‌های مختلف نشان داده است، از جمله افزایش شادی در نوجوانان بزهکار، کاهش افکار منفی در زنان افسرده، کاهش ایده‌آل‌گرایی منفی، بهبود تصویر بدن در زنان، و کاهش افسردگی در بیماران قلبی. به طور خاص برای بیماران MS، مؤثر بودن آن در کاهش افسردگی نشان داده شده است. 

با توجه به این یافته‌ها، مطالعه‌ای برای بررسی اینکه آیا روش بازنگری خود می‌تواند خودکارآمدی و QOL را در بیماران MS نیز بهبود بخشد، انجام شد. این مطالعه شامل اعضای انجمن MS ایران بود، با 26 شرکت‌کننده که در نهایت مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل را به پایان رساندند. شرکت‌کنندگان، در محدوده سنی 22 تا 54 سال، با استفاده از مقیاس خودکارآمدی مولتیپل اسکلروزیس (MSSS) و ابزار کیفیت زندگی مولتیپل اسکلروزیس (MSQOL-54) ارزیابی شدند [7، 10، 13]. گروه مداخله 3-4 جلسه هفتگی از روش بازنگری خود را دریافت کردند که هر جلسه 60-90 دقیقه طول می‌کشید، در حالی که گروه کنترل این مداخله را دریافت نکرد. 

جلسات بازنگری خود شامل شرکت‌کنندگانی بود که خود را در نوشتار (حداقل 20 جمله) توصیف می‌کردند، گویی با خود صحبت می‌کنند یا در آینه نگاه می‌کنند، و هم جنبه‌های مثبت و هم منفی را یادداشت می‌کردند. این جملات با یک روانشناس مرور می‌شد [8، 9]. برای جملات منفی، درمانگر تلاش می‌کرد تا با استفاده از تکنیک‌های بازتاب محتوا و احساسات، بار هیجانی را کاهش دهد. جملات مثبت مجدداً با تأکید و تأیید مرور می‌شدند. در جلسات بعدی، از بیماران خواسته می‌شد که جملات منفی را با عبارت “به جای آن…” شروع کنند. 

نتایج مطالعه قابل توجه بود. روش بازنگری خود تأثیر معناداری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران MS در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل داشت. این بهبود در هر دو بعد سلامت جسمی و سلامت روانی کیفیت زندگی مشاهده شد. علاوه بر این، این تکنیک تأثیر مثبت و معناداری بر سطح خودکارآمدی بیماران در گروه مداخله نشان داد. گروه مداخله افزایش در نمرات QOL و خودکارآمدی از پیش‌آزمون به پس‌آزمون نشان دادند، در حالی که نمرات گروه کنترل نسبتاً ثابت ماند یا کمی کاهش یافت [18، 19]. 

این یافته‌ها با مطالعات دیگر که نشان‌دهنده اثرات مفید مداخلات روان اجتماعی، آموزش ذهن‌آگاهی و تغییرات سبک زندگی بر سلامت جسمی و روانی، QOL و خودکارآمدی بیماران MS هستند، همخوانی دارد [19، 20]. 

اعتقاد بر این است که اثربخشی روش بازنگری خود ناشی از ماهیت آن به عنوان یک مداخله روانشناختی است که به طور مثبت بر ادراک بیماران تأثیر می‌گذارد [20، 22]. با استفاده از تکنیک‌هایی مانند بازتاب محتوا و احساسات، به کاهش انرژی روانشناختی مصرف شده برای وقایع منفی کمک کرده و خودآگاهی را ارتقا می‌دهد [20، 22]. این فرآیند می‌تواند درون‌مایه‌های شناختی منفی را اصلاح کند و خودکارآمدی را با شناخت عملی ارزیابی‌های منفی خود تغییر دهد. این روش به افراد کمک می‌کند تا اعتماد به نفس خود را در واکنش مناسب به موقعیت‌های خاص بهبود بخشند و درک خود از توانایی‌ها و قابلیت‌هایشان را افزایش دهند، همانطور که توسط MSSS اندازه‌گیری می‌شود. شرکت‌کنندگان در این مطالعه پس از دریافت این مداخله رضایت بیشتری از زندگی گزارش کردند. 

در نتیجه، این مطالعه نشان می‌دهد که روش بازنگری خود می‌تواند یک مداخله روانشناختی به طور قابل توجهی مؤثر برای بیماران MS باشد و منجر به بهبود در خودکارآمدی و کیفیت زندگی شود. این روش با کمک به بیماران در پردازش افکار منفی، ساختن خودآگاهی و اصلاح ادراک‌های تحریف شده عمل می‌کند، و در نهایت به آنها در سازگاری با زندگی با یک بیماری مزمن مانند مولتیپل اسکلوزیس کمک می‌کند. شایان ذکر است که این مطالعه دارای محدودیت‌هایی از جمله نمونه‌گیری محدود و اندازه نمونه کوچک بود که قابلیت تعمیم نتایج را محدود می‌کند. با وجود این محدودیت‌ها، یافته‌ها بینش‌های امیدوارکننده‌ای را در مورد مزایای بالقوه این روش شناختی برای بیماران MS ارائه می‌دهند. 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Buttonارتباط با ما