زهرا ممتازپور
سلامت برتر، شمارۀ 6، صفحۀ 23
بزرگ ترین عامل بیماریزا در جهان امروز رفتارهای خطرآفرین هستند. به بیانی دیگر سبک زندگی و شخصیت فرد، مهمترین عامل شکلگیری و پیشرفت بیماریهاست. اگاهی از این امر مردم و دستگاههای مراقبتهای سلامت را به توجه، مطالعه و سرمایهگذاری بیشتر بر روی عوامل شناختی، رفتاری مؤثر در سلامت وا میدارد. کنترل مناسب رفتارهایی از قبیل ورزش، غذاخوردن، سکس، مصرف دخانیات، ریتمهای زیستی مانند خواب و بیداری به وضوح کیفیت و کمیت زندگی را تغییر میدهد.
آگاهی از تأثیر این عوامل و شیوۀ درست این رفتارها البته بر سلامت فرد تأثیر میگذارد ولی این همۀ ماجرا نیست. بسیاری از ما علیرغم آگاهی از آسیبهای ناشی از رفتارهای خطرآفرینمان همچنان به این رفتارها ادامه میدهیم. چرا که عوامل احساسی کمتر شناختهشدهای وجود دارد که مانع از تحقق آگاهی در زندگیمان میشود. به بیانی دیگر:
رفتار ما نتیجه احساسی است که نسبت به دانستههای خود داریم. رفتارهای تغذیهای که یکی از مهمترین این گروه عوامل است نیز شامل این قاعده و کشمکشهای درونی و بیرونی ناشی از آن میشوند. عوامل تعیینکننده در تغذیه سالم، رژیم غذایی مناسب و رفتار تغذیهای صحیح میباشد. تعداد افراد چاق که نمیدانند چاقی برای سلامتشان مضر است، بسیار اندک است. اما چرا افراد چاق همچنان به خوردن غذاهای چرب ادامه میدهند؟ اصرارشان به ادامه این روند ممکن است به علت احساس ایشان نسبت به این اطلاعات باشد. اگر احساس کنند مصرف چربی زیاد به صورتی حیاتی سلامتشان را تهدید میکند به احتمال زیاد آن را ترک میکنند. اما این افراد احساس میکنند این اطلاعات از اهمیت چندانی برخوردار نیستند یا در مورد این شخص مصداق ندارند. بنابراین اگر در مورد صحت آن تردید نمایند یا خطرناکتر از آن، معتقد باشند که اطلاعات درست است ولی در مورد ایشان مصداق ندارد، ارزش چندانی برای آن قایل نخواهند بود.
مطالعات نشان داده که وضع تغذیه انسان نه تنها با شرایط رفاهی که با سطح آگاهیهای هر جمعیت در رابطه است. تغذیه از یک طرف با بهداشت عمومی و از طرف دیگر با شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ جامعه در ارتباط است. برای مثال در کشور ما اساساً رژیم غذایی متکی بر غلات است. از طرفی در جامعه، خوردن و آشامیدن فقط برای رفع گرسنگی نیست، بلکه به منظورهای دیگری چون وقتگذرانی، آرامش، تسکین عصبی و تغییر ذائقه نیز مطرح است. مردم به ندرت میان نقش تغذیهای خوردن و آشامیدن تا نقش غیرتغذیهای آن تفاوت میگذارند و از طرفی کمتحرکی، کاهش فعالیتهای بدنی و عدم تغییر رژیم غذایی منطبق با سبکهای تازه زندگی، سبب افزایش وزن شده که قند خون، چربی و … نیز متأثر از این نوع تغذیه خواهد بود.
ترجیحات غذایی و اولویتبندی کردن مصرف خوراکیها عمدتاً ارثی و فرهنگی است. مثلاً مردم اغلب مزۀ شیرین را دوست دارند و از طرفی ترجیحات غذایی تحت تأثیر تجارب فردی و اجتماعی نیز هست. خوردن چربی، مراکز لذت در مغز را فعال مینماید. عوامل تعیین کنندۀ غلظت کلسترول در فرد هم ارثی و هم مربوط به سبک زندگی است. در فردی که بیشتر در معرض خطر بیماریهای قلبی عروقی است، باید میزان کلسترولی که به بدن میرسد کمتر از میزان مورد نیاز در فرد معمولی باشد. مطالعات اخیر نشان داده است، تصلب شرایین از دوران کودکی شروع میشود و این امر اهمیت آموزش عادات غذایی صحیح را از سنین پایین جهت پیشگیری از ابتلا به بیماریهای عروقی در بزرگسالی از طریق تغییر و تصحیح شیوه غذاخوردن نشان میدهد.