صفحه اصلی / فلسفه / گشودن درهای رفاه پایدار: کاوشی در مدل BEHI برای انرژی، معنا و شادی

گشودن درهای رفاه پایدار: کاوشی در مدل BEHI برای انرژی، معنا و شادی

زندگی، در تنوع شگفت‌انگیز خود، توسط یک نیروی بنیادین هدایت می‌شود: اراده برای وجود داشتن که با جریان مداوم انرژی و اطلاعات حفظ می‌شود. این انگیزه که میلیاردها سال پیش شکل گرفته، در الگوهای ساده و تکرارشونده‌ای در گونه‌های بی‌شماری نمود یافته است. موجودات زنده انرژی را از محیط خود جستجو کرده و استفاده می‌کنند، اما این جستجو می‌تواند منجر به بی‌نظمی و اختلال در ساختارشان شود. برای مقابله با این امر، موجودات زنده به انرژی و اطلاعات نیاز دارند تا نظم خود را حفظ کنند. ما این جریان هدفمند انرژی به سمت درون و بیرون را، با انعطاف‌پذیری، زیست‌انرژی می‌نامیم. این جریانی است که برای پایداری خود به استراتژی‌های اقتصادی متنوعی نیاز دارد تا منابع محدود را برای برآورده کردن خواسته‌های مبهم و بی‌حد و حصر اشکال زندگی که با گذشت زمان پیچیده‌تر شده‌اند، تخصیص دهد. در حالی که هدفمندی (teleonomy) یا انرژی مقید به ارزش، جهت‌گیری زندگی را حفظ می‌کند، انرژی آزاد به سمت آنتروپی و آشوب گرایش دارد. بردار تکامل به سمت سطوح بالاتری از مهار متقابل وابسته ارتعاشات و اشکال است. 

مدل بهبود سلامت مبتنی بر اقتصاد زیست‌انرژی (BEHI)، یک چارچوب نظری، بر اساس این مفاهیم بنا شده و رویکردی یکپارچه به سلامت و شادی ارائه می‌دهد. این مدل دیدگاهی زیست‌نشانه‌شناسی را پذیرفته و روان‌پویشی، اقتصاد رفتاری و روانشناسی ورای فردی را یکپارچه می‌کند. مدل BEHI سیستم‌های مرتبط بدن، ذهن، جامعه و فرهنگ را به عنوان نهادهای معناساز می‌بیند که توسط نشانه‌های انرژی‌زا، مادی، نمادین و بازتابی شکل گرفته و هدایت می‌شوند. این مدل با تمرکز بر بازپردازش انرژی-اطلاعات در چهار حوزه کلیدی – اقتصاد بدن، اقتصاد روایت، اقتصاد رابطه و اقتصاد نیت – استراتژی‌هایی را برای پرورش شادی خودهدفمند (autotelic) و خرد تجسم‌یافته ارائه می‌دهد. 

در هسته خود، مدل BEHI با هدف به حداقل رساندن انرژی آزاد، به حداکثر رساندن ارزش‌آفرینی و ترویج سلامت‌آفرینی بی‌قید و شرط بنا شده است. این مدل یک چارچوب زیست‌نشانه‌شناختی ارائه می‌دهد که نظریه‌های کلاسیک روانشناسی درباره لذت، قدرت، معنا و وجود را به عنوان بخشی از سلسله مراتبی از سیستم‌های معناساز بازتفسیر می‌کند. 

بازتفسیر انگیزه‌های کلاسیک: لذت، قدرت و معنا 

از لحاظ تاریخی، نظریه‌های گوناگونی برای توضیح انگیزه‌های بنیادین رفتار انسان تلاش کرده‌اند. فروید بر “اراده برای لذت”، آدلر بر “اراده برای قدرت” و فرانکِل بر “اراده برای معنا” تمرکز کردند. مدل BEHI این نظریه‌ها را در یک چارچوب زیست‌نشانه‌شناختی بازتفسیر کرده و آن‌ها را در سیستمی یکپارچه می‌سازد که زندگی را تلاشی مداوم برای بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری انرژی و کاهش عدم قطعیت می‌بیند. 

اصل انرژی آزاد به عنوان شالوده روان‌فیزیکی مدل BEHI عمل کرده و “لذت”، “قدرت” و “معنا” را به هم پیوند می‌دهد. با به حداقل رساندن انرژی آزاد – که ضد نظم زنده است – موجودات زنده می‌توانند لذت و قدرت بیشتری کسب کرده و در عین حال سیستم‌های معناساز منسجم و انعطاف‌پذیری ایجاد کنند. 

  • اراده برای لذت: مفهوم فروید از جستجوی رضایت فوری و اجتناب از درد با فرضیه انرژی آزاد همسو است و هدف آن به حداقل رساندن خطاهای پیش‌بینی و کاهش عدم قطعیت است. این شامل مصرف مستقیم منابع برای برآورده کردن نیازها می‌شود. اصل واقعیت که ارضای نیاز را به تأخیر می‌اندازد، به عنوان یک استراتژی مدیریت انرژی بلندمدت در نظر گرفته می‌شود. بازتعریف تنش بین لذت فوری و لذت به تأخیر افتاده امکان تنظیم مؤثرتر احساسات را فراهم می‌کند. لذت، از دیدگاه زیست‌نشانه‌شناسی، انسجام بین فرآیندهای معناسازی ممکن و واقعی در یک زمینه نمادین-زمانی است. این نتیجه به حداقل رساندن خطای پیش‌بینی در مدارهای پاداش است و می‌تواند هم کیفیتی حسی و هم نگرشی داشته باشد. 
  • اراده برای قدرت: این مفهوم که توسط آدلر به عنوان سازوکار جبرانی برای احساسات حقارت بازتعریف شده، با اصل انرژی آزاد همسو است به عنوان تلاشی برای برتری برای افزایش قابلیت‌های پیش‌بینی و ساده‌سازی دسترسی به منابع. در مدل BEHI، این یک استراتژی برای دسترسی و بهینه‌سازی منابع انرژی-اطلاعاتی است که تنش و عدم قطعیت روانشناختی را کاهش می‌دهد. این نشان‌دهنده تمایل به کسب منابع انرژی برای به حداکثر رساندن لذت بالقوه است. این بازتفسیر، اراده برای قدرت را تنها یک انگیزه برای سلطه نمی‌بیند، بلکه آن را روشی برای بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری انرژی و حفظ تعادل روانی می‌داند. 
  • اراده برای معنا: معنا درمانیِ فرانکِل بر جستجوی معنای نمادین به عنوان نیروی انگیزشی اصلی در زندگی انسان تمرکز دارد. اختصاص دادن معنای سازگار به تجربیات، آشوب بالقوه را به روایات سازمان‌یافته‌ای تبدیل می‌کند که عدم قطعیت وجودی را کاهش می‌دهند. در مدل BEHI، لذت، قدرت و معنای نمادین به عنوان سیستم‌های معناساز شمایلی (iconic)، نمایه‌ای (indexical) و نمادین (symbolic) در سطوح سازمانی مختلف دیده می‌شوند که همگی با هدف به حداقل رساندن انرژی آزاد هستند. نشانه‌های شمایلی چیزی را با شباهت به آن نشان می‌دهند (مثلاً یک آنتی‌بادی که شبیه شیء خود، آنتی‌ژن است)، نشانه‌های نمایه‌ای یک ارتباط یا علت مستقیم بین نشانه و آنچه دلالت دارد را نشان می‌دهند (مثلاً یون‌های کلسیم به عنوان پیام‌رسان دوم که شاخص‌های مستقیم مسیرهای سیگنالینگ مختلف هستند)، و نشانه‌های نمادین به تفسیرهای فرهنگی، اجتماعی یا زمینه‌ای بستگی دارند (مثلاً زبان، حالات چهره). 

چهار سطح اقتصاد زیست‌انرژی 

مدل BEHI لذت، قدرت و معنا را به عنوان جاذب‌های مرتبط با هم بازتفسیر می‌کند که هدفشان به حداقل رساندن خطاهای پیش‌بینی و بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری انرژی است. اینها به عنوان مدل‌های اقتصادی عمل می‌کنند که جریان انرژی را تنظیم کرده و سیستم پاداش را پایدار می‌سازند. 

  1. لذت: بنیادین‌ترین سطح، که مستقیماً انرژی آزاد نیازهای فوری را کاهش می‌دهد. می‌توان آن را به عنوان “گلوکز روح” درک کرد، یک کاهش طبیعی از ارزش. 
  1. قدرت: با اصل واقعیت همسو است و بر کنترل منابع برای لذت کلی بیشتر تمرکز دارد. سطوح بالاتر اقتصاد زیست‌انرژی به استراتژی‌های پیچیده‌تری برای دستیابی به لذت گسترده‌تر از نظر فضا و زمان تبدیل می‌شوند. 
  1. معنا: تجربه را ساختار می‌دهد تا انسجام و پایداری ایجاد کند، رویکردی نمادین برای مدیریت انرژی و دستیابی به رضایت پایدار ارائه می‌دهد. سطوح بالاتر منجر به سیستم‌های معناساز پیچیده‌تر می‌شوند. 
  1. وجود (اراده برای وجود): یک مسیر هدونیک چهارم، پیچیده‌تر و متناقض‌تر. این تجربه‌ای غیرشناختی، پیشازبانی، پسازبانی یا بی‌واسطه از هستی است. این یک حالت ایستا نیست، بلکه عملی از شدن و بازآفرینی تمامیت است. به عنوان خواسته‌ای آگاهانه و بدون قضاوت از بدن حاضر در لحظه حال توصیف می‌شود. استراتژی‌ها در اینجا شامل آرزوی بی‌موضوع و احساس بی‌مرز از خود است، جایی که شادی کیفیت وجود می‌شود. این حالت از لذت بی‌قید و شرط از عدم فاصله بین آرزو و شیء آن ناشی می‌شود، تجربه‌ای از تمامیت بدنی، هویت غیردوگانه. 

تمامیت و عدم دوگانگی: مسیر سلامت‌آفرینی (Salutogenesis) 

محور اصلی مدل BEHI مفهوم تمامیت و عدم دوگانگی است. تمامیت شامل حفظ یکپارچگی بدنی و هموستاز عاطفی است. عدم دوگانگی درک مکمل بودن دوگانگی‌های ظاهراً متضاد است. آسیب‌شناسی به عنوان جزئی‌نگری دیده می‌شود، تجربه یک جزء به عنوان کل، در حالی که مدل BEHI کُل‌نگری را ترویج می‌کند که در آن کل به بهبود اجزاء کمک می‌کند و به وضعیت سلامت‌آفرینی منجر می‌شود. این شامل مشاهده حس‌ها بدون تفسیر، پرورش حکمت بدنی از طریق رویکرد هدونیک غیردوگانه است که از شادی مشروط فراتر می‌رود. 

چهار میدان اقتصاد زیست‌انرژی (بدن‌های تودرتو) 

وجود انسان به عنوان یک بدن چندجهانی دیده می‌شود که از شبکه‌های بافته شده نشانه‌ها ساخته شده است. این بدن‌های تودرتو چهار میدانی را تشکیل می‌دهند که جریان انرژی-اطلاعات در آنها پردازش می‌شود: 

  1. حسّ (Sensus)؛ اقتصاد بدن: حوزه کیفیت‌های حسی بی‌واسطه مرتبط با تعادل انرژی، که در سیستم‌های حس عمقی (interoceptive) و حس موقعیت‌یاب (proprioceptive) احساس می‌شود و توسط حس بیرونی (exteroception) هدایت می‌شود. استراتژی‌ها شامل توسعه کنترل نرم بر آگاهی از چگونگی (حس عمقی)، به سوی چه بودن (حس موقعیت‌یاب) و کجا بودن (حس بیرونی) است. تکنیک‌های کلیدی شامل اقتصاد عضلانی، تنسگریتی (خنثی کردن تنش‌ها برای حالت بی‌نیاز به تلاش)، و تغییر توجه از افکار بیرونی به بدن است. تجربه کل بدن کلیدی است و نشان‌دهنده یکپارچگی بهبود یافته حس‌های بدنی است. 
  1. اسطوره (Mythos)؛ اقتصاد روایت: چگونگی به خاطر سپردن، تخیل و روایت کردن حسّ خود. روایت‌ها حافظه زندگی‌نامه‌ای را با نمادین کردن و سازماندهی تجربیات در داستان‌های منسجم شکل می‌دهند. زبان نقش حیاتی دارد. انسجام بین معناسازی پیشاشناختی (بدنی) و شناختی (روایتی) حیاتی است. مدیریت توجه در عصر کالایی شدن توجه ضروری است. روایت غیردوگانه شامل هم‌تنظیمی و هم‌افزایی فرآیندهای بدنی و نمادین است، تجربه لذت فضائل. تکنیک‌هایی مانند زبان عملگرا (pragmatic speech) و نشانه “بله و…” برای تغییر بیان روایی از زمینه بدن استفاده می‌شوند. 
  1. عادت (Habitus)؛ اقتصاد رابطه: عادات، مهارت‌ها و تمایلات درونی شده افراد که توسط تجربیات زندگی و زمینه اجتماعی شکل گرفته‌اند. این یک رابطه اجتماعی جسمانی شده است که در بدن جای گرفته. این میدان بدن رابطه‌ای ما و اشتراک معنا را از طریق کانال‌های زیستی-روانی-اجتماعی بررسی می‌کند. عدم دوگانگی خود-دیگری و تجربه کل بدن در عمل ارتباطی بنیادین هستند. افزایش جریان زیست‌انرژی در این حوزه شامل افزایش انعطاف‌پذیری بیان‌های ارتباطی با تنظیم آگاهانه فاصله، زاویه و پیوند با دیگران است. این شامل پرورش آگاهی میدان بالاتر و درگیری آگاهانه با فواصل ذهنی و عینی برای افزایش اقتصاد رابطه‌ای و هم‌افزایی است. 
  1. الهی (Numinous)؛ اقتصاد نیت: مربوط به تجربیات عمیقاً احساس شده از امر متعالی است. در مدل BEHI، این به بی‌مرزی تجربه عرفانی، گشودگی به کل، و تحریک احساس هیبت (awe) دلالت دارد. هیبت، بر خلاف شگفتی، به انتظارات ثابت پایبند نیست و با ویژگی‌های متعالی مانند گشودگی، فروتنی و بی‌مرزی همراه است. این نشان‌دهنده بی‌قید و شرط‌ترین حوزه اقتصاد است، یک ارتباط آگاهانه با نیازها و تجربیات. دستیابی به اقتصاد نیت پایدار مستلزم تعالی به اراده‌ای تمام‌قلب برای وجود بودن است، یک اشتیاق غیردوگانه و جامع که گذشته و آینده ما را در بر می‌گیرد و عشق به سرنوشت (amor fati) را تجسم می‌بخشد. مفاهیم فارسی محوری در این میدان شامل آهنگ (موسیقی، نیت، حالتدل (قلب، جوهره انسانیت، کانال به سوی نظم آگاپیکهیچ (هیچ/همه‌هیچ، هویت بی‌مرز)، و مهر (اقتصاد آگاپیک، خورشید، عدالت، پیمان، عشق بی‌مرز) هستند. این میدان بر درک موسیقایی از خود و دیگران تأکید دارد. 

مسیر پیش رو: گام‌های مدل BEHI 

مدل BEHI می‌تواند به عنوان راهنمایی برای زمینه‌سازی آگاهانه تجربه‌ها در بدن‌های تودرتوی بنیاد گرفته (tensegrous)، متمرکز (focused-fluent)، میدان‌یافته (fielded) و بی‌مرز (transcended) ما دیده شود. هدف، توسعه امنیت و ادغام تدریجی سیستم‌های معناساز نمادین و غیرنمادین است. این رویکردی مثبت و فراتشخیصی است. میدان‌ها به طور پیچیده‌ای تو در تو هستند، نه صرفاً شبیه عروسک‌های روسی، و هر کدام دیگری را در بر می‌گیرد. این فرآیند شامل رها کردن انرژی از انسدادهای بدنی و احساسات ثابت، اتصال انرژی آزاد به کمبودها و ارزش‌های اساسی، و انتقال به سمت سطوح پایدار و بی‌قید و شرط اقتصاد زیست‌انرژی است. این سفر از اراده برای لذت و قدرت به سوی مراتب بالاتر اراده برای معنا و وجود، “اثر بزرگ” (opus magnum) دازاین (Dasein) است. 

مدل BEHI سرمایه‌گذاری‌ها را در چارچوب درک‌های فعلی و ارزش‌های روشن شده زمینه‌سازی می‌کند، با هدف دستیابی به حالات به موقع، کامل، کارآمد، و هم‌سو. این مدل به صورت یک مربع دایره‌ای یا یک مارپیچ صعودی مجسم می‌شود که راهنمای سفری از طریق میدان‌ها (حسّ، اسطوره، عادت، الهی) و سطوح (لذت، قدرت، معنا، وجود) برای ایجاد مسیری جامع‌تر و پایدارتر به سوی شادی است. 

پشتیبانی تجربی 

در طول دهه گذشته، تحقیقات تجربی به طور فزاینده‌ای اثربخشی مدل BEHI را در پرداختن به مسائل روانشناختی، جسمی و آموزشی تأیید کرده‌اند، از جمله کاهش افسردگی، اضطراب، درد، بهبود کیفیت زندگی، تصویر بدنی، رضایت جنسی، و افزایش حضور و اثربخشی معلمان. 

در نتیجه، مدل BEHI یک چارچوب تجربی و یکپارچه برای بهبود نتایج سلامت روان‌تنی با تأکید بر زیست‌نشانه‌شناسی و رویکردی غیردوگانه به درک بدن، ذهن، جامعه و فرهنگ به عنوان سیستم‌های معناساز مرتبط به هم ارائه می‌دهد. این مدل رویکردی جامع برای ترویج سلامت و تکامل آگاهی به سمت شادی پایدار ارائه می‌دهد. 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Buttonارتباط با ما